نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
خورشها ببردند نزديک شاه
که بود از
در
شهريار و سپاه
براهي که لشکر همي برگذشت
در
و دشت يکسر چو بازار گشت
همان راه دريا بيک ساله راه
چنان تيز شد باد
در
هفت ماه
در
گنج بگشاد و روزي بداد
دو هفته دران شارستان بود شاد
ازيشان کسي زو نشاني نداد
نکردند ازو
در
جهان نيز ياد
بکش
در
دل اين آتش کين من
بآيين خويش آور آيين من
همي بود يک سال
در
حصن گنگ
برآسود از جنبش و ساز جنگ
همي گفت شاه آن شگفتي که ديد
بدريا
در
و نامداران شنيد
چو انديشه شد بر دلش بر درست
در
غار تاريک چندي بجست
کمندي که بر جاي زنار داشت
کجا
در
پناه جهاندار داشت
شگفت ار بماني بدين
در
رواست
هرآنکس که او بر جهان پادشاست
چو اغريرث و نوذر نامدار
سياوش که بد
در
جهان يادگار
بجستن گرفتم همه کوه و غار
بديدم
در
هنگ آن سوگوار
بدين جايگه
در
ز چنگم بجست
دل و جانم از رستن او بخست
پدر بيگنه بود و من
در
نهان
چه رفت از گزند تو اندر جهان
چو
در
پيش کيخسرو آمد بدرد
بباريد خون بر رخ لاژورد
ازان پس بتخت کيان برنشست
در
بار بگشاد و لب را ببست
برو تافته عود و کافور و مشک
تنش را بدو
در
بکردند خشک
چو برگشت کيخسرو از پيش تخت
در
خوابگه را ببستند سخت
يکي سور بد
در
جهان سربسر
چو بر تخت بنشست پيروزگر
هم از خاوران تا
در
باختر
ز کوه و بيابان وز خشک و تر
چو بر من بپوشد
در
راستي
بنيرو شود کژي و کاستي
شما تيغها
در
نيام آوريد
مي سرخ و سيمينه جام آوريد
کسي را مده بار
در
پيش من
ز بيگانه و مردم خويش من
در
بار بر نامداران ببست
همانا که با ديو دارد نشست
صفحه قبل
1
...
1974
1975
1976
1977
1978
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن