نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
شبيخون کند تا
در
خان من
از ايران بيازند بر جان من
در
آشتي هيچ گونه مجوي
سخن جز بجنگ و بکينه مگوي
بزد مهره
در
جام بر پشت پيل
زمين را تو گفتي براندود نيل
در
گنجهاي کهن باز کرد
سپه را درم دادن آغاز کرد
زند بر
در
شهر خوارزم گاه
ابا شيده رزم زن کينه خواه
برآمد خروش از
در
پهلوان
ز بانگ تبيره زمين شد نوان
همان شب سپاه اندر آورد گرد
برفت از
در
بلخ تا ويسه گرد
ز زيبد همي تاکنابد سپاه
در
و دشت ازيشان کبود و سياه
سوي ميسره رود آب روان
چنان
در
خور آمد چو تن را روان
بيفروز لشکرگه از فر خويش
سپه را همي دار
در
بر خويش
در
و دشت و کوه و بيابان سنان
عنان بافته سربسر با عنان
سپاه اندر آيد پس پشت من
نماند جز از باد
در
مشت من
بهفتم فراز آمد اين روزگار
ميان بسته
در
جنگ چندين سوار
چه داري بروي اندرآورده روي
چه انديشه داري بدل
در
بگوي
چو ديوار گرد اندر آريمشان
چو شير ژيان
در
بر آريمشان
زباني که اندر سرش مغز نيست
اگر
در
بارد همان نغز نيست
چنين داد پاسخ بهومان که رو
بگفتار تندي و
در
کار نو
ز جوشن همه دشت روشن شده
يکي پيل
در
زير جوشن شده
يکي برگزين جايگاه نبرد
بدشت و
در
و کوه با من بگرد
وگر
در
ميان دو رويه سپاه
بگردي بلاف از پي نام و جاه
بچنگ مني
در
بسان تذرو
که بازش برد بر سر شاخ سرو
ازان پس بران بر نهادند کار
که زور آزمايند
در
کارزار
دهن خشک و غرقه شده تن
در
آب
ازان رنج و تابيدن آفتاب
چو بستاني اين نامه هم
در
زمان
برو هم بکردار باد دمان
بگيرند گردان پس پشت اوي
نماند بجز باد
در
مشت اوي
صفحه قبل
1
...
1968
1969
1970
1971
1972
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن