نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
همانا که شمشيرزن صد هزار
ز دشمن فزون بود
در
کارزار
ز ياقوت رخشان دو انگشتري
ز خوشاب و
در
افسري بر سري
ز کشته چنان بد که
در
رزمگاه
کسي را نبد جاي رفتن براه
در
گنج بگشاد و دينار داد
روان را بخون دل آهار داد
چو گستهم گيتي بران گونه ديد
جهان
در
کف ديو وارونه ديد
چنين تا
در
دژ يکي حمله برد
بزرگان نبودند پيدا ز خرد
هر آنکس که از باره سر بر زدي
زمانه سرش را بهم
در
زدي
در
دژ ببست آن زمان جنگجوي
بتاراج و کشتن نهادند روي
بپيچيد وزان پس بآواز گفت
که با او که داريم
در
جنگ جفت
بديشان بگفت انچ
در
نامه بود
جهانگير برنا و خودکامه بود
ببر
در
گرفتش جهانديده مرد
ز کار گذشته بسي ياد کرد
گمان برد رستم که پولادوند
ندارد بتن
در
درست ايچ بند
ببايد شدن تا بدان روي چين
گر ايدونک گنجد کسي
در
زمين
چنان شد
در
و دشت آوردگاه
که از کشته جايي نديدند راه
ازين پهلوان چشم بد دور باد
همه زندگانيش
در
سور باد
تهمتن بيک ماه نزديک شاه
همي بود با جام
در
پيشگاه
در
گنج بگشاد شاه جهان
ز پرمايه چيزي که بودش نهان
ترا هرچ بر چشم سر بگذرد
نگنجد همي
در
دلت با خرد
سه روزش همي جست
در
مرغزار
همي کرد بر گرد اسپان شکار
چو گور دلاور کمندش بديد
شد از چشم او
در
زمان ناپديد
چو رستم بگفتار او بنگريد
هوا
در
کف ديو واژونه ديد
که
در
آب هر کو بر آيدش هوش
به مينو روانش نبيند سروش
پر از چاره و مهر و نيرنگ و جنگ
همان از
در
مرد فرهنگ و سنگ
سر مرز توران
در
شهر ماست
ازيشان بما بر چه مايه بلاست
برفت از
در
شاه با يوز و باز
بنخچير کردن براه دراز
صفحه قبل
1
...
1965
1966
1967
1968
1969
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن