نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
بد آن اسپ
در
زير يک لخت کوه
نيامد همي از کشيدن ستوه
ازان باز جويم همي نام تو
که پيدا کنم
در
جهان کام تو
جز او نيز چندي دلير و جوان
که
در
جنگ سير آمدند از روان
ازين
در
کجا گفت يارم سخن
نه سر باشد اين آرزو را نه بن
همه زين شمارند و اين روي نيست
مر اين آب را
در
جهان جوي نيست
برادرش و فرزند
در
پيش اوي
بسي با گهر نامور خويش اوي
گنهکار يک تن نماند بجاي
مگر کشته افگنده
در
زير پاي
ازين پس مرا جاي پيکار نيست
به از راستي
در
جهان کار نيست
سوي ميسره جنگ ديده گهار
زمين خفته
در
زير نعل سوار
گنهکار جز خويش افراسياب
که داني سخن را مزن
در
شتاب
بغلتي همي خيره
در
خون خويش
بدست اين و زين بتر آيدت پيش
که رزمي بود
در
ميان دو کوه
جهاني شوند اندر آن همگروه
سپه بود چون خاک
در
پاي کوه
ز يک مرد سگزي شده همگروه
که با او بجنگ اندرون پاي نيست
چنو
در
جهان لشکر آراي نيست
سرش را ز تن برکنم
در
زمان
ز خونش کنم جويهاي روان
نه هنگام آرام و آسايش است
نه نيز از
در
راي و آرايش است
همه پاک
در
پيش خسرو بريم
ز شگنان و چين هديه نو بريم
ز فتراک بگشاد پيچان کمند
خم خام
در
کوهه زين فگند
بدو گفت رو پيش آن شير مرد
بگويش که تندي مکن
در
نبرد
چنان شد
در
و دشت آوردگاه
که شد تنگ بر مور و بر پشه راه
همه ميمنه گيو تاراج کرد
در
و دشت چون پر دراج کرد
چو آگاهي آمد بشاه جهان
بمن باز گفت اين سخن
در
نهان
طلايه نگفتم که بيرون کنيد
در
و راغ چون دشت و هامون کنيد
نگه کن بدين دشت با لشکري
تو
در
کشوري رستم از کشوري
يکي کوه بد
در
ميان دو کوه
نظاره شده گردش اندر گروه
صفحه قبل
1
...
1964
1965
1966
1967
1968
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن