نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
به فرمان يزدان خجسته سروش
مرا روي بنمود
در
خواب دوش
که تا
در
جهان مردمست و سخن
چنين نام هرگز نگردد کهن
تو مر بيژن خرد را
در
کنار
بپرور نگهدارش از روزگار
کنون اي خردمند بيدار دل
مشو
در
گمان پاي درکش ز گل
ز هستي نشانست بر آب و خاک
ز دانش منش را مکن
در
مغاک
همي تاخت تا مرز توران رسيد
هر آنکس که
در
راه تنها بديد
بدو گفت روزي که اندر جهان
سخن پرسم از تو يکي
در
نهان
به دل گفت گيو اين بجز شاه نيست
چنين چهره جز
در
خور گاه نيست
گره سست شد بر
در
رنج او
پديد آمد آن نامور گنج او
همي باش بر کوه و
در
مرغزار
چو کيخسرو آيد ترا خواستار
همي داشت
در
آبخور پاي خويش
از آنجا که بد دست ننهاد پيش
کنون جان خسرو شد و رنج من
همين رنج بد
در
جهان گنج من
در
گنج بگشاد پيش پسر
پر از خون رخ از درد خسته جگر
همان ترگ و پرمايه برگستوان
سليحي که بود از
در
پهلوان
نماند اين سخن يک زمان
در
نهفت
کس آمد به نزديک پيران بگفت
زره
در
بر و بر سرش بود ترگ
دل ارغنده و تن نهاده به مرگ
غمي شد دل شير
در
نيستان
ز خون نيستان کرد چون ميستان
به زخمش نديدم چنين پايدار
نه
در
کوشش و پيچش کارزار
که دو پهلوان دلير و سوار
چنين لشکري از
در
کارزار
ز دام بلا يافتم من رها
تو چندين مشو
در
دم اژدها
اگر تو شوي دور از ايدر تباه
نبينم کسي از
در
تاج و گاه
برآورد گرز گران را به کفت
سپه ماند از کار او
در
شگفت
چنين گفت کاين بددل و بي وفا
گرفتار شد
در
دم اژدها
نباشد چنان
در
صف کارزار
کجا گيو تنها بد اي شهريار
خود و سرکشان سوي جيحون کشيد
همي دامن از چشم
در
خون کشيد
صفحه قبل
1
...
1958
1959
1960
1961
1962
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن