167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • در سر حکمت و فطنت ز کرامت عقلي
    در تن دانش و رامش به لطافت جاني
  • بر تو ار چند در انواع سخن تاوان نيست
    اندرين شعر شکايت ز در تاواني
  • زان روي که روز وصل آن در خوشاب
    در خواب شبي بر آتشم ريزد آب
  • در صدر وزارتت که در عشق زرست
    چون از پس راء عمرو واو افتادست
  • خوش باش که يک نيمه مرا در خانه ست
    در سنبله سپهر اگر يک دانه ست
  • پاي تو اگرچه در وفا محکم نيست
    در دست تو يک درد مرا مرهم نيست
  • در چشمه تيغ بي کفت آب مباد
    در زلف زره بي کنفت تاب مباد
  • بي ياد مبارک تو در دست ملوک
    در آب فسرده آتش ناب مباد
  • ايام زفتنه تو در گوشه نشست
    خورشيد ز سايه تو در خانه بماند
  • در هجر همي بسوزم از شرم خيال
    در وصل همي بسوزم از بيم زوال
  • در کوي غمت هزار منزل دارم
    وز دست تو پاي صبر در گل دارم
  • از شرم رخ تو در تو نتوان نگريست
    مي ريزم اشک تا در آبت بينم
  • رفتم چو نماند هيچ آبم بر تو
    در چشم تو خوارتر ز خاک در تو
  • وين وصل که قبله ايست در عالم عشق
    از گمشدگان يکيست در عالم تو
  • در مرتبه از سپهر پيش آمده اي
    وز آدم در وجود بيش آمده اي
  • ديوان باباطاهر

  • ز عشقت آتشي در بوته ديرم
    در آن آتش دل و جان سوته ديرم
  • زدل نقش جمالت در نشي يار
    خيال خط و خالت در نشي يار
  • ته که دور از مني دل در برم ني
    هوايي غير وصلت در سرم ني
  • غمت در سينه مو خانه ديره
    چو جغدي جاي در ويرانه ديره
  • فلک هم در دل تنگم نهد باز
    هر آن انده که در انبانه ديره
  • خوشا آندل که از خود بيخبر بي
    ندونه در سفر يا در حضر بي
  • زعشقت آتشي در بوته ديرم
    در آن آتش دل و جان سوته ديرم
  • تو داري در مقام خود قراري
    مويم که در جهان آواره هستم
  • روم در پاي گل افغان کنم سر
    که هر سوته دلي در غلغل آيو
  • بگيرم در بغل قبر رضا را
    در آن گلشن گل شادي بچينم