167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.

مظهر العجايب عطار

  • گر تو بي من رهروي در گلخني
    بلکه اندر اين نسب دور از مني
  • اندر اين ره جان بيايد باختن
    خانه در کوي ملامت ساختن
  • آنچه جدم گفته است اي پاک دين
    بشنو و برخوان و در معني ببين
  • چون درآمد عشق و در وي گرم شد
    وز محبت دل چو مومش نرم شد
  • نام حق بشنيد چون معروف ازو
    گشت از آن معروف در دم آب جو
  • آب نوشيد و بدستش جام داد
    نام حق را در دل او آرام داد
  • گر به معني مي رسي انسان توئي
    در حقيقت آيت رحمن توئي
  • هر که در معني به حق واصل نشد
    او به کوي عاشقان مقبل نشد
  • کشت اگر عطار در تقصير پير
    رحم کن يارب به تقصيرش مگير
  • اوفتاده در چه تن همچو گو
    تن تو را خانه شده بر روي آب
  • کي توان در خواب انسان مي شوي
    رو تو بيداري گزين از خواب زود
  • پيش از آن کافتي ميان خاک و ريگ
    خواب غفلت در درون چشم تست
  • صبح بيداريت را در باختند
    منصب و جاهت زياده خورد و خواب
  • در درون جنت او را جاي گشت
    شيخ طائي چون ازو دريافت دين
  • بي خودانه از زبان او بگوي
    در حقيقت معني (لاموثرفي الوجودالاالله ) که صرف توحيد است
  • گه شوي دريا و گردي موج زن
    گه درآئي در ميان مرد و زن
  • گه شوي قاضي و مفتي در جهان
    گه شوي از ديده مردم نهان
  • گه کني شرع از کلام خود بيان
    گه شوي در عالم معني عيان
  • گه در آيي همچو محرم بيش من
    گه نشيني پيش تخت ذوالمنن
  • گه به عيسي همدمي و گه به روح
    که به موسي در عصائي گه به نوح
  • گه تو با عطار باشي در زبان
    گه تو با عطار گوئي اين بخوان
  • گه شوي عطار و بر خود سترپوش
    گه بماني رو و در معنيش کوش
  • گه شوي ملاح در کشتي تن
    گه برون آري ز گاوي تو سخن
  • گه درآئي درنظر درپيش ما
    گه نيابيمت نشان در هيچ جا
  • گه نظامي را بياري در سخن
    گه به بسطامي بگوئي من لدن
  • گه چو ليلي در دل مجنون شوي
    گاه همچون ماه بر گردون شوي
  • گه درآئي همچو روحي در وجود
    گه نمازي گه نيازي گه سجود
  • گه ميان آتش سوزان روي
    گه در اين درياي بي پايان بروي
  • گه به دوزخ اندر آري خلق را
    گه دهي در جنت الفردوس جا
  • گه به احمد راز گوئي در نهان
    گه به حيدر کرده خود را عيان
  • تا نباشي از بيانش در گداز
    هر که معني دان شود انسان شود
  • زنده جاويد از قرآن شود
    هر که او در شرع محکم ايستاد
  • پيش او عيسي بن مريم ايستاد
    رو شريعت را چو حيدر در جهان
  • تا تو گردي در طريقت راه دان
    تو بدان معني قرآن في المثل
  • همچو مردار او فتاده در چه اند
    پيش ايشان جاه باشد بس عزيز
  • تو گناهت را ز حق درخواست کن
    در شريعت حيله و تزوير نيست
  • با طريق مصطفي و مرتضي است
    تو در آزار کسان کامل شدي
  • پيشه سازي ظلم هر بد کيش را
    در شريعت رو تو کم آزار باش
  • در طريقت با سخاوت يارباش
    اي چو خفاشان شب ناديده روز
  • او به قرآن آيت رحمن شود
    در محبت کوش با مردان دين
  • در محبت کوش و کين را کن رها
    چند از تعريض پرسي از لقا
  • ز آن تو را در کوي تقوي خواهش است
    اي برادر رو به علم دين بکوش
  • تو نديدي روشني در گلخني
    گلخن دنيا مقام آمد تو را
  • کي ازين باده به جام آمد تو را
    اي برادر در علوم دين بکوش
  • تخم هستي در درون کم کاشتي
    زندگي کن تو به علم معرفت
  • اين نداند هر که در حق محو نيست
    علم ظاهر را بود درس و سبق
  • علم معني در دل افتد چو شفق
    آن شفق از علم خورشيد ازل
  • او مرا در لو کشف اسرار گفت
    هر که دارد دين او علم آن او ست
  • در حقيقت واقف اسرار شد
    هر که راه او رود ره يابد او
  • جاي در منزلگه شه يابد او
    هر که با ما همره ست از ما بود