نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
که ماند که از تيغ او
در
جهان
بلرزند يکسر کهان و مهان
ازان پس يکي داستان کرد ياد
سخنهاي شايسته را
در
گشاد
گرايدونک يارم نباشي به جنگ
مفرماي ما را بدين
در
درنگ
به ميلاد بسپرد ايران زمين
کليد
در
گنج و تاج و نگين
جگر خسته
در
چنگ آهرمنم
همي بگسلد زار جان از تنم
که شاه جهان
در
دم اژدهاست
به ايرانيان بر چه مايه بلاست
مگر دست ارژنگ بسته چو سنگ
فگنده به گردنش
در
پالهنگ
مرا
در
غم خود گذاري همي
به يزدان چه اميدداري همي
لگام از سر رخش برداشت خوار
چرا ديد و بگذاشت
در
مرغزار
بر نيستان بستر خواب ساخت
در
بيم را جاي ايمن شناخت
اگر تو شدي کشته
در
چنگ اوي
من اين گرز و اين مغفر جنگجوي
گيابر
در
و دشت تو سبز باد
مباد از تو هرگز دل يوز شاد
تهمتن مر آن را به بر
در
گرفت
بزد رود و گفتارها برگرفت
که
در
دشت مازندران يافت خوان
مي و جام، با ميگسار جوان
لگام از سر رخش برداشت خوار
رها کرد بر خويد
در
کشتزار
چو
در
سبزه ديد اسپ را دشتوان
گشاده زبان سوي او شد دوان
در
و دشت شد پر ز گرد سوار
پراگنده گشتند بر کوه و غار
در
شهر مازندران است گفت
که از شب دو بهره نيارند خفت
يکي مغفري خسروي بر سرش
خوي آلوده ببر بيان
در
برش
يکي نعره زد
در
ميان گروه
تو گفتي بدريد دريا و کوه
سپه را ز غم چشمها تيره شد
مرا چشم
در
تيرگي خيره شد
ناستاد کس پيش او
در
به جنگ
نجستند با او يکي نام و ننگ
زماني همي بود
در
چنگ تيغ
نبد جاي ديدار و راه گريغ
ز پيلان جنگي هزار و دويست
که
در
بارگاه تو يک پيل نيست
بکند و چو ژوپين به کف برگرفت
بماندند لشکر همه
در
شگفت
صفحه قبل
1
...
1948
1949
1950
1951
1952
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن