167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

شاهنامه فردوسي

  • مرا آرزو در زمانه يکيست
    که آن آرزو بر تو دشوار نيست
  • به گيتي در از پهلوانان گرد
    پي زال زر کس نيارد سپرد
  • چو برگاه باشد درافشان بود
    چو در جنگ باشد سرافشان بود
  • هميشه دلم در غم مهر اوست
    شب و روزم انديشه چهر اوست
  • ستوده ز هندوستان تا به چين
    ميان بتان در چو روشن نگين
  • که پرورده مرغ باشد به کوه
    نشاني شده در ميان گروه
  • بپريم با مرغ و جادو شويم
    بپوييم و در چاره آهو شويم
  • همي گل چدند از لب رودبار
    رخان چون گلستان و گل در کنار
  • کمان ترک گلرخ به زه بر نهاد
    به دست جهان پهلوان در نهاد
  • که ماهيست مهراب را در سراي
    به يک سر ز شاه تو برتر بپاي
  • نفس را مگر بر لبش راه نيست
    چنو در جهان نيز يک ماه نيست
  • پرستنده با ماه ديدار گفت
    که هرگز نماند سخن در نهفت
  • کند حلقه در گردن کنگره
    شود شير شاد از شکار بره
  • چو خورشيد تابنده شد ناپديد
    در حجره بستند و گم شد کليد
  • نگفتم من اين تا نگشتم غمي
    به مغز و خرد در نيامد کمي
  • بدين در خردمند را جنگ نيست
    که هم راه دينست و هم ننگ نيست
  • به جاي شما آن کنم در جهان
    که با کهتران کس نکرد از مهان
  • پدر بود در ناز و خز و پرند
    مرا برده سيمرغ بر کوه هند
  • همي خواندندي مرا پور سام
    به اورنگ بر سام و من در کنام
  • فرستاده در پيش او باد گشت
    به زير اندرش چرمه پولاد گشت
  • به خواب اندرد آرد سر دردمند
    ببندد در جنگ و راه گزند
  • در کاخ بر خويشتن بر ببست
    از انديشگان شد به کردار مست
  • چه ماند از نکو داشتي در جهان
    که ننمودمت آشکار و نهان
  • چنين گفت سيندخت با مرزبان
    کزين در مگردان به خيره زبان
  • سپاهي که از کوه تا کوه مرد
    سپر در سپر ساخته سرخ و زرد