نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
شاهنامه فردوسي
خروشي برآمد ز لشکر به زار
کشيدند صف بر
در
شهريار
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه
در
گرد او با گروه
سر مايه بد اختر شاه را
در
بسته بد جان بدخواه را
نخست آلت جنگ را دست برد
در
نام جستن به گردان سپرد
هنر
در
جهان از من آمد پديد
چو من نامور تخت شاهي نديد
به ابليس گفت اين سزاوار نيست
دگرگوي کين از
در
کار نيست
مر آن پادشا را
در
اندر سراي
يکي بوستان بود بس دلگشاي
بدو گفت اگر شاه را
در
خورم
يکي نامور پاک خواليگرم
سرانجام ببريد هر دو ز کفت
سزد گر بماني بدين
در
شگفت
خورش خانه پادشاه جهان
گرفت آن دو بيدار دل
در
نهان
در
ايوان شاهي شبي دير ياز
به خواب اندرون بود با ارنواز
که خفته به آرام
در
خان خويش
برين سان بترسيدي از جان خويش
که کس
در
جهان گاو چونان نديد
نه از پيرسر کاردانان شنيد
که چون بنده
در
پيش فرزند تو
بباشم پرستنده پند تو
که انديشه اي
در
دلم ايزدي
فراز آمدست از ره بخردي
ز هر کشوري مهتران را بخواست
که
در
پادشاهي کند پشت راست
مرا
در
نهاني يکي دشمن ست
که بربخردان اين سخن روشن است
چنين داد پاسخ که شاه جهان
چنين گفت با من سخن
در
نهان
بترسم همي زانکه با او جهان
مگر راز دارد يکي
در
نهان
همي خون دام و دد و مرد و زن
بريزد کند
در
يکي آبدن
به کاخ اندر آمد دوان کند رو
در
ايوان يکي تاجور ديد نو
نشسته به آرام
در
پيشگاه
چو سرو بلند از برش گرد ماه
بيار انجمن کن بر تخت من
چنان چون بود
در
خور بخت من
بدو گفت هرگز تو
در
خان من
ازين پس نباشي نگهبان من
چو شب گردش روز پرگار زد
فروزنده را مهره
در
قار زد
صفحه قبل
1
...
1941
1942
1943
1944
1945
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن