167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان حافظ

  • آدمي در عالم خاکي نمي آيد به دست
    عالمي ديگر ببايد ساخت و از نو آدمي
  • دلم گرفت ز سالوس و طبل زير گليم
    به آن که بر در ميخانه برکشم علمي
  • برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست
    بخشش و کوشش خاقاني و چنگزخاني
  • گر چه دوريم به ياد تو قدح مي گيريم
    بعد منزل نبود در سفر روحاني
  • سر عاشق که نه خاک در معشوق بود
    کي خلاصش بود از محنت سرگرداني
  • کام بخشي گردون عمر در عوض دارد
    جهد کن که از دولت داد عيش بستاني
  • با دعاي شبخيزان اي شکردهان مستيز
    در پناه يک اسم است خاتم سليماني
  • پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ
    کاين همه نمي ارزد شغل عالم فاني
  • ز تندباد حوادث نمي توان ديدن
    در اين چمن که گلي بوده است يا سمني
  • ببين در آينه جام نقش بندي غيب
    که کس به ياد ندارد چنين عجب زمني
  • سنگسان شو در قدم ني همچو آب
    جمله رنگ آميزي و تردامني
  • در بحر مايي و مني افتاده ام بيار
    مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني
  • خون پياله خور که حلال است خون او
    در کار يار باش که کاريست کردني
  • اي که در کشتن ما هيچ مدارا نکني
    سود و سرمايه بسوزي و محابا نکني
  • چوگان حکم در کف و گويي نمي زني
    باز ظفر به دست و شکاري نمي کني
  • در آستين جان تو صد نافه مدرج است
    وان را فداي طره ياري نمي کني
  • سحرگه ره روي در سرزميني
    همي گفت اين معما با قريني
  • که اي صوفي شراب آن گه شود صاف
    که در شيشه برآرد اربعيني
  • خدا زان خرقه بيزار است صد بار
    که صد بت باشدش در آستيني
  • نمي بينم نشاط عيش در کس
    نه درمان دلي نه درد ديني
  • در مکتب حقايق پيش اديب عشق
    هان اي پسر بکوش که روزي پدر شوي
  • گر در سرت هواي وصال است حافظا
    بايد که خاک درگه اهل هنر شوي
  • بر در ميکده رندان قلندر باشند
    که ستانند و دهند افسر شاهنشاهي
  • سر ما و در ميخانه که طرف بامش
    به فلک بر شد و ديوار بدين کوتاهي
  • کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار
    تعويذ جان فزايي افسون عمر کاهي