نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان حافظ
حافظم گفت که خاک
در
ميخانه مبوي
گو مکن عيب که من مشک ختن مي بويم
گنج
در
آستين و کيسه تهي
جام گيتي نما و خاک رهيم
گو غنيمت شمار صحبت ما
که تو
در
خواب و ما به ديده گهيم
آن گل که هر دم
در
دست باديست
گو شرم بادش از عندليبان
اي نور چشم مستان
در
عين انتظارم
چنگ حزين و جامي بنواز يا بگردان
ديده ها
در
طلب لعل يماني خون شد
يا رب آن کوکب رخشان به يمن بازرسان
در
اين خرقه بسي آلودگي هست
خوشا وقت قباي مي فروشان
در
اين صوفي وشان دردي نديدم
که صافي باد عيش دردنوشان
با صبا
در
چمن لاله سحر مي گفتم
که شهيدان که اند اين همه خونين کفنان
رسيد باد صبا غنچه
در
هواداري
ز خود برون شد و بر خود دريد پيراهن
چو گل هر دم به بويت جامه
در
تن
کنم چاک از گريبان تا به دامن
تنت را ديد گل گويي که
در
باغ
چو مستان جامه را بدريد بر تن
شوکت پور پشنگ و تيغ عالمگير او
در
همه شهنامه ها شد داستان انجمن
خنگ چوگاني چرخت رام شد
در
زير زين
شهسوارا چون به ميدان آمدي گويي بزن
داني که چيست دولت ديدار يار ديدن
در
کوي او گدايي بر خسروي گزيدن
وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم
که
در
طريقت ما کافريست رنجيدن
از دام زلف و دانه خال تو
در
جهان
يک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن
ز
در
درآ و شبستان ما منور کن
هواي مجلس روحانيان معطر کن
از اين مزوجه و خرقه نيک
در
تنگم
به يک کرشمه صوفي وشم قلندر کن
در
راه عشق وسوسه اهرمن بسيست
پيش آي و گوش دل به پيام سروش کن
تسبيح و خرقه لذت مستي نبخشدت
همت
در
اين عمل طلب از مي فروش کن
با دوستان مضايقه
در
عمر و مال نيست
صد جان فداي يار نصيحت نيوش کن
مکن به چشم حقارت نگاه
در
من مست
که نيست معصيت و زهد بي مشيت او
در
اوج ناز و نعمتي اي پادشاه حسن
يا رب مباد تا به قيامت زوال تو
در
چين زلفش اي دل مسکين چگونه اي
کآشفته گفت باد صبا شرح حال تو
صفحه قبل
1
...
1932
1933
1934
1935
1936
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن