167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان حافظ

  • ذره خاکم و در کوي توام جاي خوش است
    ترسم اي دوست که بادي ببرد ناگاهم
  • عزم سبک عنان تو در جنبش آورد
    اين پايدار مرکز عالي مدار هم
  • دوستان در پرده مي گويم سخن
    گفته خواهد شد به دستان نيز هم
  • در گوشه اميد چو نظارگان ماه
    چشم طلب بر آن خم ابرو نهاده ايم
  • گفتي که حافظا دل سرگشته ات کجاست
    در حلقه هاي آن خم گيسو نهاده ايم
  • لنگر حلم تو اي کشتي توفيق کجاست
    که در اين بحر کرم غرق گناه آمده ايم
  • خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم
    به ره دوست نشينيم و مرادي طلبيم
  • زاد راه حرم وصل نداريم مگر
    به گدايي ز در ميکده زادي طلبيم
  • چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد
    ما به اميد غمت خاطر شادي طلبيم
  • در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
    اين داغ که ما بر دل ديوانه نهاديم
  • سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
    تا روي در اين منزل ويرانه نهاديم
  • در خرقه از اين بيش منافق نتوان بود
    بنياد از اين شيوه رندانه نهاديم
  • چون مي رود اين کشتي سرگشته که آخر
    جان در سر آن گوهر يک دانه نهاديم
  • تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند
    چنگ صبحي به در پير مناجات بريم
  • با تو آن عهد که در وادي ايمن بستيم
    همچو موسي ارني گوي به ميقات بريم
  • ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
    از گلستانش به زندان مکافات بريم
  • در بيابان فنا گم شدن آخر تا کي
    ره بپرسيم مگر پي به مهمات بريم
  • شراب ارغواني را گلاب اندر قدح ريزيم
    نسيم عطرگردان را شکر در مجمر اندازيم
  • نذر و فتوح صومعه در وجه مي نهيم
    دلق ريا به آب خرابات برکشيم
  • سر خدا که در تتق غيب منزويست
    مستانه اش نقاب ز رخسار برکشيم
  • خوش برانيم جهان در نظر راهروان
    فکر اسب سيه و زين مغرق نکنيم
  • شدم فسانه به سرگشتگي و ابروي دوست
    کشيد در خم چوگان خويش چون گويم
  • مکن در اين چمنم سرزنش به خودرويي
    چنان که پرورشم مي دهند مي رويم
  • تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين
    خدا گواه که هر جا که هست با اويم
  • در پس آينه طوطي صفتم داشته اند
    آن چه استاد ازل گفت بگو مي گويم