167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان حافظ

  • مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
    که آبروي شريعت بدين قدر نرود
  • من گدا هوس سروقامتي دارم
    که دست در کمرش جز به سيم و زر نرود
  • باد بهار مي وزد از گلستان شاه
    و از ژاله باده در قدح لاله مي رود
  • گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
    آري شود وليک به خون جگر شود
  • در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب
    يا رب مباد آن که گدا معتبر شود
  • اين سرکشي که کنگره کاخ وصل راست
    سرها بر آستانه او خاک در شود
  • جميله ايست عروس جهان ولي هش دار
    که اين مخدره در عقد کس نمي آيد
  • بر در ارباب بي مروت دنيا
    چند نشيني که خواجه کي به درآيد
  • ترک گدايي مکن که گنج بيابي
    از نظر ره روي که در گذر آيد
  • صالح و طالح متاع خويش نمودند
    تا که قبول افتد و که در نظر آيد
  • نسيم در سر گل بشکند کلاله سنبل
    چو از ميان چمن بوي آن کلاله برآيد
  • گرت چو نوح نبي صبر هست در غم طوفان
    بلا بگردد و کام هزارساله برآيد
  • صبا به چشم من انداخت خاکي از کويش
    که آب زندگيم در نظر نمي آيد
  • جهان بر ابروي عيد از هلال وسمه کشيد
    هلال عيد در ابروي يار بايد ديد
  • مکن ز غصه شکايت که در طريق طلب
    به راحتي نرسيد آن که زحمتي نکشيد
  • چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقي
    ز عاشقان به سرود و ترانه ياد آريد
  • سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
    در حيرتم که باده فروش از کجا شنيد
  • حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
    و ان يکاد بخوانيد و در فراز کنيد
  • از آن افيون که ساقي در مي افکند
    حريفان را نه سر ماند نه دستار
  • دل در جهان مبند و به مستي سؤال کن
    از فيض جام و قصه جمشيد کامگار
  • مي خور به شعر بنده که زيبي دگر دهد
    جام مرصع تو بدين در شاهوار
  • شکر آن را که تو در عشرتي اي مرغ چمن
    به اسيران قفس مژده گلزار بيار
  • سعي نابرده در اين راه به جايي نرسي
    مزد اگر مي طلبي طاعت استاد ببر
  • خرم آن روز که با ديده گريان بروم
    تا زنم آب در ميکده يک بار دگر
  • معرفت نيست در اين قوم خدا را سببي
    تا برم گوهر خود را به خريدار دگر