نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.22 ثانیه یافت شد.
لسان الغيب عطار
اگر صورت اگر معني است اي يار
از او باشد وجود هر دو
در
کار
درود از حضرتش برجان آن کس
که نامد
در
جهان مانند او کس
شنيدي
در
شب اسري کجا شد
همه تابع بدند او مقتدا شد
هنوز آدم ميان آب و گل بود
در
آن حضرت بجان حاضر بدل بود
براي حمد حق او
در
خور آمد
تمامت رهروان را بر سر آمد
چو حق اند خدائي فرد و داناست
نبي
در
بندگي بيمثل و همتاست
سعادت
در
ازل مقسوم کردند
مگر او را ازو محروم کردند
عبارت
در
سخن وانگاه درويش
مگر آن کس که باشد رهزن خويش
معاني بين که چون
در
ثمين است
محقق را همه مقصود اينست
ببازي
در
مياور کار خود را
شناسا شو تو از خود نيک و بد را
نگر تا
در
چه شغل و درچه کاري
مکن با جان خود زنهار خواري
نبايد
در
شقاوت خرج کردن
از آن دوزخ نبايد درج کردن
چو تو با معدن اصلي روي زود
خدا گردد
در
اين حال از تو خوشنود
ملک را خدمت ديوان مفرماي
ملک را کار
در
ديوان مفرماي
چو علم و حکمت و پرهيز کاري
پس آنگه پيشه کن
در
برد باري
هرآن چيزي که
در
کون و مکانست
نشان هر يک اندر تو عيانست
يقين گشتش که
در
باب فتوت
امانت داشتن همت از مروت
امين آن امانت آدم آمد
که ثابت
در
ديانت آدم آمد
تمامت انبيا جوياي آنند
در
اينراه جمله از ما باز مانند
بود
در
امتم هرجا غريبي
ازين گوهر بود او را نصيبي
امين ميباش
در
حفظ امانت
مکن يک لحظه اندر وي خيانت
که تا از جمله احرار باشي
ابد
در
زمره ابرار باشي
بخوان آنرا ز قرآن و ز اخبار
براه شرع
در
ميباش هشيار
سر مويي مشو دور از شريعت
که تا حقش گذاري
در
حقيقت
کمال آن شناس و حفظ آن کار
نبد جز
در
خور سالار مختار
چو بخشيدت نصيبي زان سعادت
پي دل گير
در
کوي ارادت
تو جان از دل بجز نامي نداني
که
در
قالب هميشه قلب خواني
هم او شد ملک خاص حضرت شاه
نباشد ديو را هرگز
در
او راه
اگر آن چشم و آن گوشت نباشد
بجز شيطان
در
آغوشت نباشد
سزاي معرفت از بهر آني
که آن جوهر تو داري
در
نهاني
همه چيزي بنور خود بداند
مگر
در
راه عشق او خيره ماند
خوشا مرغي که اصل کيميا شد
بصورت درد و
در
معني دوا شد
بشر گردد ملک از بهر آن بوي
بعشق عشق باشد
در
تک و پوي
چو باز عشق
در
پرواز آيد
همه صيدي به پيشش باز آيد
در
اين ره رهزنت نفس است ايجان
قوي تر دشمنت نفس است اي جان
بصورت گر چه او بيگانه تست
بمعني
در
ميان خانه تست
اگر از طبع تو ميلش بگردد
بسا منزل که با تو
در
نوردد
ولي تا گردد او مرتاض
در
راه
بسي زحمت نمايد گاه و بيگاه
خلاف او همي کن
در
همه کار
وليکن بر طريق شرع زنهار
لجام تقويش درکش تو اي دوست
که
در
اصل اوست تند و سرکش اي دوست
مقامات آورد
در
زير معراج
نهد پاي اضافت بر سر تاج
ز غير حق تبري کن تو جانا
که تا بينا شوي
در
راه و دانا
از ايمانست اصل جمله اي يار
تو اورا همچو جان
در
دل نگهدار
چو بيخ اندر دلت ايمان قوي کرد
تواني
در
دو عالم رهروي کرد
در
اسلامت چو ايمان نيست ياور
سيه رو باشي اندر پيش داور
ترا چون
در
عمل تقصير باشد
ز نفست ديو را تو قير باشد
عمل با علم چون شد يار و هم پشت
نماند ديو را جز باد
در
مشت
چو علم آموختي رو
در
عمل آر
که تا يابي بنزد حضرتش بار
مقصر
در
عمل مهجور باشد
مدام از حضرت حق دور باشد
تو با علم و عمل باش اي برادر
که تا کار تو گردد جمله
در
خور
صفحه قبل
1
...
1922
1923
1924
1925
1926
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن