نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان حافظ
اندر سر ما خيال عشقت
هر روز که باد
در
فزون باد
هر جا که دليست
در
غم تو
بي صبر و قرار و بي سکون باد
خسروا گوي فلک
در
خم چوگان تو باد
ساحت کون و مکان عرصه ميدان تو باد
پيرانه سرم عشق جواني به سر افتاد
وان راز که
در
دل بنهفتم به درافتاد
دردا که از آن آهوي مشکين سيه چشم
چون نافه بسي خون دلم
در
جگر افتاد
از رهگذر خاک سر کوي شما بود
هر نافه که
در
دست نسيم سحر افتاد
بس تجربه کرديم
در
اين دير مکافات
با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
غيرت عشق زبان همه خاصان ببريد
کز کجا سر غمش
در
دهن عام افتاد
چه کند کز پي دوران نرود چون پرگار
هر که
در
دايره گردش ايام افتاد
به نااميدي از اين
در
مرو بزن فالي
بود که قرعه دولت به نام ما افتد
کسي که حسن و خط دوست
در
نظر دارد
محقق است که او حاصل بصر دارد
چو خامه
در
ره فرمان او سر طاعت
نهاده ايم مگر او به تيغ بردارد
به پاي بوس تو دست کسي رسيد که او
چو آستانه بدين
در
هميشه سر دارد
آبي که خضر حيات از او يافت
در
ميکده جو که جام دارد
بيرون ز لب تو ساقيا نيست
در
دور کسي که کام دارد
ز سر غيب کس آگاه نيست قصه مخوان
کدام محرم دل ره
در
اين حرم دارد
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش
در
همه حال از بلا نگه دارد
ستم از غمزه مياموز که
در
مذهب عشق
هر عمل اجري و هر کرده جزايي دارد
ماه خورشيد نمايش ز پس پرده زلف
آفتابيست که
در
پيش سحابي دارد
خم ابروي تو
در
صنعت تيراندازي
برده از دست هر آن کس که کماني دارد
در
ره عشق نشد کس به يقين محرم راز
هر کسي بر حسب فکر گماني دارد
مرغ زيرک نزند
در
چمنش پرده سراي
هر بهاري که به دنباله خزاني دارد
احوال گنج قارون کايام داد بر باد
در
گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
گو برو و آستين به خون جگر شوي
هر که
در
اين آستانه راه ندارد
در
خيال اين همه لعبت به هوس مي بازم
بو که صاحب نظري نام تماشا ببرد
صفحه قبل
1
...
1920
1921
1922
1923
1924
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن