نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان حافظ
در
آن زمين که نسيمي وزد ز طره دوست
چه جاي دم زدن نافه هاي تاتاريست
يا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبين
در
يکتاي که و گوهر يک دانه کيست
کس نيست که افتاده آن زلف دوتا نيست
در
رهگذر کيست که دامي ز بلا نيست
نرگس طلبد شيوه چشم تو زهي چشم
مسکين خبرش از سر و
در
ديده حيا نيست
تيمار غريبان اثر ذکر جميل است
جانا مگر اين قاعده
در
شهر شما نيست
بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشي
طاير سدره اگر
در
طلبت طاير نيست
عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
هر که را
در
طلبت همت او قاصر نيست
از روان بخشي عيسي نزنم دم هرگز
زان که
در
روح فزايي چو لبت ماهر نيست
چيست اين سقف بلند ساده بسيارنقش
زين معما هيچ دانا
در
جهان آگاه نيست
بر
در
ميخانه رفتن کار يک رنگان بود
خودفروشان را به کوي مي فروشان راه نيست
ناظر روي تو صاحب نظرانند آري
سر گيسوي تو
در
هيچ سري نيست که نيست
پنج روزي که
در
اين مرحله مهلت داري
خوش بياساي زماني که زمان اين همه نيست
جان درازي تو بادا که يقين مي دانم
در
کمان ناوک مژگان تو بي چيزي نيست
هر راهرو که ره به حريم درش نبرد
مسکين بريد وادي و ره
در
حرم نداشت
تا ابد بوي محبت به مشامش نرسد
هر که خاک
در
ميخانه به رخساره نرفت
در
گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسيم سحري مي آشفت
از پاي فتاديم چو آمد غم هجران
در
درد بمرديم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت
عمريست که عمرم همه
در
کار دعا رفت
در
طريقت رنجش خاطر نباشد مي بيار
هر کدورت را که بيني چون صفايي رفت رفت
مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودي
در
عرصه خيال که آمد کدام رفت
نقد دلي که بود مرا صرف باده شد
قلب سياه بود از آن
در
حرام رفت
زنهار از آن عبارت شيرين دلفريب
گويي که پسته تو سخن
در
شکر گرفت
افشاي راز خلوتيان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش
در
زبان گرفت
آسوده بر کنار چو پرگار مي شدم
دوران چو نقطه عاقبتم
در
ميان گرفت
آن روز شوق ساغر مي خرمنم بسوخت
کآتش ز عکس عارض ساقي
در
آن گرفت
صفحه قبل
1
...
1918
1919
1920
1921
1922
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن