نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.
لسان الغيب عطار
پيشوايم
در
ره تحقيق اوست
دين و ايمان و سرتوفيق اوست
پيشوايم اوست
در
عين اليقين
بهر اين گشته بما ملعون بکين
پيشوايم اوست
در
دنيا و دين
مينهم بر خاکراه او جبين
پيشواي من حسين بن علي است
در
شريعت قره العين علي است
پيشوايم غير او نبود کسي
گفته ام
در
ظاهر و باطن بسي
دشمن او را شده جنت حرام
در
درون هاويه دارد مقام
خاک من گرد تراب کربلاست
در
چنين خاکي ترا حاجت رواست
بعد ما بينند ما را
در
جهان
انحريفان لطيف زنده جان
در
جهان ما را لسان داده خدا
کرده ام اينخانه معني بنا
در
جهان آنچه ولايت گفته است
از لسانم اين بيان بنوشته است
در
حقيقت يافتم سر کهن
کي رسد کس را بما اينجا سخن
در
حقيقت آمدم از پيش دوست
زانسبب گفتار من اينجا نکوست
در
حقيقت يافتم خود را بقا
مي ندانم اندر اينجا جز خدا
گفت پيش از گفت تو دانسته ام
چاره دردت
در
اينجا کرده ام
ما بياد او
در
اين دنيا خوشيم
سوي آن دنيا به آسان ميرويم
ما بياد يار
در
کنجي رويم
تا نداي راز او را بشنويم
دوست با تو
در
دلست اي بيزبان
همچو کورانش نمي بيني عيان
دوست با تو تو از او بس غافلي
در
حقيقت پيش دانا جاهلي
در
حقيقت کن نظر با خويش آ
ترک کن بر خويشتن اينجا جفا
در
حقيقت آمدي سلطان دل
بهر زلفت سر زند سنبل ز گل
گر تو مردي حيدر کرار بين
در
وجود خويشتن آن يار بين
شاه مردان ديده بينا بود
کور جاهل را
در
اين غوغا بود
من نه اين اسرار از خود گفته ام
وين
در
درياي قدرت سفته ام
خلق عالم را مگو ز اسرار دل
کور ماند از جاهلي
در
زير گل
خلق عالم را زبان
در
بند باد
با شياطين نارشان پيوند باد
هرکه يابد
در
گلستان همدمي
کي بود باکش چو يونس ازيمي
تو چو يونس
در
درون بحر شو
راز جان از بطن ماهي مي شنو
هرکه او داناست از جان آگهست
در
دل دريا و ماهي اش رهست
هرکه دانا گشت
در
وادي عشق
او بود اندر جهان هادي عشق
در
حقيقت بين که اينجا واصلم
اين شده از جان جانان حاصلم
گر تو مردي چشم معني
در
گشا
تا ببيني روضه فردوس را
از خدا غافل نباشي اي حکيم
تا شوي
در
روضه رضوان مقيم
از خدا غافل نباشي اي جوان
تا نميري همچو سگ
در
کاهدان
از خدا غافل شدن گمراهي است
در
طريق شرع بي همراهي است
از خدا غافل شدي ايواي تو
در
جهنم ميشود ماواي تو
از خدا آنکس که اينجا غافل است
در
طريق راستان او جاهلست
از خدا هرکس که اينجا روي تافت
در
محل مرگ ايمان مي نيافت
از خدا هر کس که او برگشته است
در
بيابان بلا سرگشته است
هرکه با شيطان خورد اينجا شراب
ميشود
در
آتش دوزخ کباب
جهد کن
در
اين جهان تجريد شو
نه بدنبال کس از تقليد شو
جهد کن تا وارهي از کبر و کيد
چند باشي
در
ميان اهل قيد
قيد دنيا مرد را ويران کند
در
ره وسواس چون شيطان کند
در
تو تاثيري نکرده راز ما
کر شده گوشت از اين آوازما
در
تو نگرفته است پند اهل دل
چون خران پايت فرو رفته بگل
پند پر دادم ترا
در
اين لسان
گر بداني بگذري از آسمان
بشنو اين پندم که پندم سود تست
در
حقيقت جملگي بهبود تست
هرکه از پندم بگيرد بهره
خور بود
در
پيش او چونذره
در
گلستان من اينجا گه درآي
تا به بيني غلغل مرد خداي
رشته ام پيوسته با او
در
ازل
ميبرم اين رشته همراه اجل
رشته اعضاي من اندر کفن
با نکير و منکر آيد
در
سخن
صفحه قبل
1
...
1912
1913
1914
1915
1916
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن