نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان پروين اعتصامي
صبا همچو طفلم
در
آغوش کرد
ز ژاله، مرا گوهر گوش کرد
دهم گوشوارت ز
در
خوشاب
روان سازم از هر طرف، جوي آب
در
اقليم خود، باز شاهي کني
بجلوه گري، هر چه خواهي کني
چنانش سر و ساق،
در
هم فشرد
که يکباره بشکست و افتاد و مرد
بسي ريخت
در
کام آن تشنه آب
بسي قصه گفت و نيامد جواب
پاکي و تاب چهره من،
در
تو نيست هيچ
با آنکه باغبان منت بوده آبيار
در
زير پا نهند ترا رهروان وليک
ما را بسر زنند، عروسان گلعذار
يکروز آرزو و هوس بيشمار بود
دردا، مرا زمانه نياورد
در
شمار
آنکو ترا فروغ و صاف و جمال داد
در
حيرتم که از چه مرا کرد خاکسار
گر خار يا گليم، سرانجام نيستي است
در
باغ دهر، هيچ گلي نيست پايدار
صبحدم، تازه گلي خودبين گفت
کاز چه خاک سيهم
در
پهلوست
همگي خاک شويم آخر کار
همچو آن خاک که
در
برزن و کو است
گلي، خنديد
در
باغي سحرگاه
که کس را نيست چون من عمر کوتاه
نه صحبت داشتم با آشنائي
نه بلبل
در
وثاقم زد صلائي
ز من، فردا دگر نام و نشان نيست
حساب رنگ و بوئي،
در
ميان نيست
ندانستي که
در
مهد گلستان
سحر خنديد گل، شب گشت پژمان
از پي يک بره، از شب تا سحر
بس دوانيدي مرا
در
جوي و جر
آفت گرگان شدي
در
شهر و ده
غير، صد راه از تو خويشاوند به
ترا بس است همين برتري، که بر
در
تو
بساط ظلمي و فرياد دادخواهي نيست
تو،
در
گذر گه خلق خداي نکندي چاه
به رهگذار حيات تو، بيم چاهي نيست
در
آن سفيه که آز و هوي ست کشتيبان
غريق حادثه را، ساحل و پناهي نيست
در
کمين رهنوردان مينشست
هم کله ميبرد و هم سر ميشکست
باز
در
آن راه کج بنهاد پاي
رفت با اهريمن ناخوب راي
نفس يغماگر، چنان يغما کند
که ترا
در
يک نفس، بي پا کند
ديد اندر ره، دري را نيمه باز
شد درون و کرد آن
در
را فراز
صفحه قبل
1
...
1910
1911
1912
1913
1914
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن