نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان پروين اعتصامي
شکايت کنان، گه ز سر، گه ز پشت
چراغي که
در
دست خود داشت کشت
به سر منزلي کاينقدر خون کنند
در
آن، خواب آزادگان چون کنند
در
دامن تو، ديده جز آلودگي نديد
بر عيبهاي روشن خويشت، نگاه نيست
مردي
در
آنزمان که شدي صيد گرگ آز
از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نيست
يکدوست از براي تو نگذاشت دشمني
يک مرد رزمجوي، ترا
در
سپاه نيست
سختي کشي ز دهر، چو سختي دهي بخلق
در
کيفر فلک، غلط و اشتباه نيست
اندرين بزم طرب، گوئي ترا
غرق
در
درياي ماتم کرده اند
از چه معني،
در
شکستي بي سبب
چون بخاکت ريشه محکم کرده اند
چون
در
آخر، جمله شاديها غم است
هم ز اول، خوي با غم کرده اند
تو نمي بيني چه سيلابي نهان
در
دل هر قطره شبنم کرده اند
کرده اند ار پرسشي
در
کار ما
خلقت و تقدير، با هم کرده اند
درزي و جولاهه ما، صنع خويش
در
پس اين سبز طارم کرده اند
که شب گشت و راه نظر بسته شد
برويم دگر باره،
در
بسته شد
زمين سنگ،
در
سنگ، ديوار سنگ
فضا و دل و فرصت و کار، تنگ
در
آن لحظه، ديگر نميديد چشم
بجز خون نبودي به چشمم، ز خشم
بدانم،
در
آن جايگاه بلند
که بيند گزند، آنکه خواهد گزند
در
بسته را از کجا کرد باز
چو رفت، از کجا باز گرديد باز
شبي گفت آهسته
در
گوش من
که چو من، ترا نيز بايد کفن
رفيقي چو کردار بد، پست نيست
که جز
در
بدي، با تو همدست نيست
از همه بيگانه و از خويش نه
در
دل خردش، غم و تشويش نه
چند
در
اين لانه، نشيمن کنم
خيزم و پرواز بگلشن کنم
ديد چو طاوس
در
آن خودپسند
بال و پر عاريتش را بکند
دانه، چو طفلي است
در
آغوش خاک
روز و شب، اين طفل به نشو و نماست
راستي آموز، بسي جو فروش
هست
در
اين کوي، که گندم نماست
سفره ما از خورش و نان، تهي است
در
ده ما، بس شکم ناشتاست
صفحه قبل
1
...
1904
1905
1906
1907
1908
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن