167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • بآساني مدان آئينه ديدار گرديدن
    صفا در پرده زنگار دزديده است شبگيري
  • تعلقهاي هستي محو چندين حيرتم دارد
    بخود پيچيدنم در زلف او تابست پنداري
  • قدح پيماي زخمم در هواي آب پيکاني
    بطبع آرزويم تر دماغي کرده طوفاني
  • قناعت نيست در طبع فضولي مشربت (بيدل)
    وگرنه آسمان شب تا سحر دارد چراغاني
  • حسن کيفيت تحقيق مجاز آينه نيست
    اين چه جام است که در مجلس ما ميگردي
  • طپش آينه در نبض خيالي دارد
    کارواني که تواش بانگ درا ميگردي
  • حيرت تست گريبان در استقبالت
    جلوه ها ميروي و آينه وا ميگردي
  • بدر زن چو موج از کنار محيط
    که رنج سفر در وطن ديده ئي
  • گه بپاي کاکلش افتم گهي در پاي زلف
    خوش سر و کاري مرا افتاد با افتادگي
  • بخط عنبرين در هاله گيري ماه تابان را
    ز گيسو سنبل شاداب بر گلبرگ تر پيچي
  • در قناعت همه اسباب بزير قدم است
    مور اين دشت نخواهد ز سليمان مددي
  • اينقدر باز نگردد در تشويش سوال
    از کريمان نرسد گر بگدايان مددي
  • نشيند طفل اشکم در دبستان صدف (بيدل)
    که چندي از طپش آسايد و کمتر کند بازي
  • گر نيست در اين ميکده ها دور تمامي
    قانع چو هلاليم به نصف خط جامي
  • در ملک قناعت بمه و مهر مپرداز
    گر نان شبي هست و چراغ سر شامي
  • بنياد غرور همه بر دعوي پوچ است
    در عرصه ما تيغ کشيده است نيامي
  • پرواز نفس راز هوا نيست رهائي
    در دام خودي گر همه تن رم شده باشي
  • خلوتگه تحقيق زتمثال مبراست
    آينه در اينجا تو چه محرم شده باشي
  • عالمي در نفس سوخته خون ميگردد
    تا تو يک ناله پرواز اثر مي آئي
  • هر کجا (بيدل) از اين باغ نهالست بلند
    در هواي قد او ناله کشيده است قدي
  • آمدن فهم نشان تير آفت بودن است
    گر بداني رفته ئي در حصن محکم رفته ئي
  • دل صيد آب شد در حسرت شوق گرفتاري
    رسد يارب بگوش حلقه دام تو فريادي
  • گردتري از جبهه شبنم نتوان برد
    در آينه ما عرقي کرده نگاهي
  • گامي برهت نازده در خاک شستم
    چون اشک باين رنگ دميد آبله پائي
  • اي آينه گرد نفسي بيش ندارم
    زين بيش مرا در نظر من ننمائي