نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
شعله را جز ته خاکسترش آرام کجاست
جهد آن کن که تو
در
سايه خوبش آسائي
جهاني رفته است از خويش
در
انديشه وهمي
سرابي هم نمي بينيم و کشتيهاست طوفاني
صد رنگ نقش بستيم
در
ياد گل جبيني
طاوس کرد ما را تصوير نازنيني
صور و خروش محشر
در
گوش عاشقانت
کم نيست گر رساند از پشه ئي طنيني
در
مکتب تعين چندين ورق سيه کرد
مشق خيال هستي از سر خط جبيني
(بيدل) مپيچ چندين بر دستگاه اقبال
در
دامن بلندت چين دارد آستيني
مثل موج گهر آينه دار است
در
اينجا
گره دام تو گرديد کمندي که گسستي
سيه کاري نمي بايست زاد آخرت کردن
ازين غربت سرا رفتي و آتش
در
وطن بردي
وفا
در
کسب اعمال اينقدر تغيير هم دارد
محبت بودي اي بيداد خصميها بتن بردي
در
پي ما انفعال سرنوشت افتاده است
نامه ما را مپيچان خط ما دارد تري
زين اثرها کز سعادت خفته
در
بال هما
بر پر طاوس بايستي دوکان مشتري
خم تسليم قرب راحت جاويد ميباشد
بذوق سجده سر دزديده ام
در
کنج محرابي
برو
در
کربلا ديگر مپرس از رمز استغنا
شهيد ناز او از تيغ ميخواهد دم آبي
بر
در
جود کبريا نيست ترانه گدا
نام کريم بر زبان مست کرم تو ميروي
(بيدل) از التفات تو دوري من چه ممکن است
در
وطنم تو مونسي همسفرم تو ميروي
هر چه دميد از سحر داشت ز شبنمي اثر
در
خور شوخي نفس غرق حياست زندگي
وامانده ادب را سرمايه طلب کو
خاکست و آب گوهر
در
عالم رواني
از وحشت نفسها درياب حسرت دل
بانگ جرس نهان نيست
در
گرد کارواني
نياز خاک راه نااميدي بايدم کردن
دل خون گشته
در
دستي سر فرسوده درپائي
درين گلشن ميسر نيست ترک احولي کردن
که
در
هر برگ گل آينه دارد حسن رعنائي
خرد را
در
مقام هوش تسليم جنون کردم
بحال خويش هم باز آمدن دارد ره مردي
نميدانم بغير از عذر استغنا چه ميخواهم
گداي بي نيازم بر
در
دل دارم آوازي
خيالش
در
نظر خميازه باليدني دارد
ز حشر ناله ميترسم قيامت کرده اندازي
قفس فرساي خاکستر مينديش آتش ما را
بطبع غنچه پنهان
در
ته بال است پروازي
ندانم دل اسير کيست اما اينقدر دانم
که
در
گرد نفس پيچيده است آواز زنجيري
صفحه قبل
1
...
1884
1885
1886
1887
1888
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن