نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
خيال نيستي سير شبستاني دگر دارد
چو شمع کشته سر دزديده ام
در
کنج زانوئي
نه باغيست اين جا نه گل نه بهار
خيالي
در
آينه بو کرده ئي
اگر صد سحر از فلک بگذري
همان
در
نفس جستجو کرده ئي
نناليده ئي جز بکنج دلت
اگر نيستان
در
گلو کرده ئي
زچشم تنگظرف خود بحسنش برنمي آيم
چسان گرداب گيرد بحر را
در
حلقه دامي
درين محفل نه آن بيربطي افسرده است دلها را
که يابي احتمال توامي
در
مغز بادامي
دماغي
در
هواي پختگي پرورده ام (بيدل)
بمغز فطرتم نسبت ندارد فکر هر خامي
بهار آندل که خون گردد بسوداي گل روئي
ختن فکري که بندد آشيان
در
حلقه موئي
سحر آهي که جوشد با هواي سير گلزاري
گهر اشکي که غلطد
در
غبار حسرت کوئي
يقين احتياج دلائل ندارد
در
آب افگند سرمه را چشم ماهي
نخواهي شدن منکر آنچه گفتي
دو لب داده
در
هر حديثت گواهي
زرنگ سايه من بوي چندين نافه مي بالد
ختن پرورد نازم
در
خيال زلف مشکيني
در
آن بساط که موجود بودنست غرض
جو ذره اندکي ما بس است بسياري
در
آرزوي دهان تو بسکه دلتنگم
نفس بسينه من ره برد بدشواري
طلسم غنچه هجوم بهار
در
قفس است
بخون نشين و طرب کن اگر دلي داري
نشسته هر نفس آماده هزار شکايت
گرفتن
در
لب به که دامن گله گيري
در
سراغ فرصت گم کرده ميسوزم نفس
رفته شمع از بزم و بالي ميزند پروانه ئي
در
کليد سعي اميد گشاد کار نيست
از شکست دل مگر پيدا کنم دندانه ئي
سبحه تا باقيست زاهد
در
شمار کام باش
ما و خط ساغري و لغزش مستانه ئي
در
عالم فرصت چقدر قافيه تنگست
مورست سيه پيشتر از ماتم پيري
هيهات باين حلقه
در
دل نگشودند
رفتند جوانان همه نامحرم پيري
برهوس نشو و نما مفت خيالست بقا
ورنه
در
اقليم فنا ياس ندارد هنري
گرم داري
در
عدم هنگامه سير خيال
ني بجائي ميروي و ني زجائي ميرسي
در
سعي طلب چشم بفرصت نتوان دوخت
برق آينه دار است مبادا مژه پوشي
(بيدل) گذشت عمرو نه ئي فارغ از امل
بگسيخت رشته و تو همان
در
کشاکشي
صفحه قبل
1
...
1878
1879
1880
1881
1882
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن