نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
مائيم و حسرت سرکوئي که چون نفس
در
منزل اوفتاده جهاني براه ازو
هر چند گرد دامن بي اعتباريم
در
دم شکستني که ببالد کلاه ازو
طوق گلوي قمري ما نقش پا خوش است
در
عالم خرامش سرو روان او
انديشه
در
سواد عدم بال ميزند
گويا رسيده ايم بر مز دهان او
در
ساز موج غير نواي محيط نيست
من نيز ميکشم سخني از زبان او
رحمست بر دلي که
در
آشوبگاه عشق
مهتاب پنبه ئي نکشد از کتان او
در
کيسه حباب سزاوار بحر چيست
بخشي توام سري که بگويم فداي تو
در
چاه دو زخم فگند انفعال شرک
گر فکر ما سوي بودم ماسواي تو
تحقيق غوطه
در
عرق شرم ميزند
زان آينه که خلق تراشد براي تو
تجديد از لباس تو بيرون نميرود
محو است انتهاي تو
در
ابتداي تو
رفتي زدل نشست بخون
در
قفاي تو
اي رفته از نظر چه حنا داشت پاي تو
بازآ که رفت عمر و طپشهاي دل همان
جاروب ميزند
در
مهمانسراي تو
امکان جرأت مژه برداشتن کراست
لغزيده است هر دو جهان
در
صفاي تو
در
معبد وفا بر کوعي نمي رسد
دوشي که نيست قابل بار عطاي تو
هر چند شور صبح قيامت جنون کند
افسانه هوس همه پا
در
هوا شنو
در
هر طنين پشه که کنج قناعت است
سرکوبي خروش دو عالم غنا شنو
در
گوش دل زشش جهت بانگ «ارجعي » است
نشنيده قصه ئي برو اکنون زما شنو
زشکوه جلوه نداشتم سر و برگ آينه طلب
بزبان موج گهر زدم
در
التماس خزام او
يکمژه بصد عبرت شرم چشم ما نگشود
حلقه وار ته کرديم بر هزار
در
زانو
زين تلاش پا
در
گل کوره و کجا منزل
همچو شمع پيموديم شام تا سحر زانو
عذر طاقت است اينجا قدردان جمعيت
پاي تا نيارد خم نيست
در
نظر زانو
حيران دستگاه حبابم که بسته اند
نقد محيط
در
خم ترک کلاه او
دارم بسينه خون شده آهي که همچو صبح
در
کوچهاي زخم گشودند راه او
ما عاجزان زکنج خموشي کجا رويم
آسوده ايم ناله صفت
در
پناه او
زآفات زمان (بيدل) خدايش
در
امان دارد
بيا گرد سرش گرديم تا گردد حصار او
صفحه قبل
1
...
1870
1871
1872
1873
1874
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن