نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
سعي جبين عرق شد و محروم سجده ماند
(بيدل)
در
آب ريخت خجالت نياز من
تا وحشت عنقائيم آهنگ جنون کرد
گر دو جهان سوخت نفس
در
خم دامن
ناتواني همچو من
در
عالم تسليم نيست
بيشتر از سايه مي بوسد زمين اعضاي من
در
جنون عريانيم تشريف امني ديگر است
يارب اين خلعت نگردد تنگ بر بالاي من
از غبار شيشه ساعت قدح پر ميکنم
خشکي اين بزم نم نگذاشت
در
صهباي من
ياد آهنگ سجودش آب ميسازد مرا
از حيا همچون عرق دزديده ام سر
در
جبين
در
دبيرستان نيرنگ تعلق خواندني است
معني صد خير و شر از يک ورق دفتر جبين
شرم جرأت کاش ميناي هواها بشکند
تا بقدر شبنمي
در
نم زند ساغر جبين
(بيدل) از کيفيت بنياد تسليمم مپرس
خانه آينه دارد تا برون
در
جبين
حيا را دستگاه خودپسنديهاي طاقت کن
عرق
در
سعي ريز و صرف تعمير خجالت کن
نالها
در
سينه از ضبط نفس خون کرده ام
آشيان لبريز نوميديست از پرواز من
دل بهر انديشه ئي طاوس بهاري ديگر است
در
چه رنگ افتاده است آينه گلباز من
شمع را
در
بزم بهر سوختن آورده است
فکر انجامم مکن گرديده ئي آغاز من
خار خارکيست
در
طبع الم تخمير من
چون خراش سينه ناخن ميکشد تصوير من
از عدم افسانه عبرت بگوشم خوانده اند
در
فراموشي است يکخواب جهان تعبير من
شور ليلي
در
شبستان سويدايم نشاند
دوده گيريد از چراغ خانه زنجير من
خداست حاصل خدمت گزين درويشان
مکار غير جبين
در
زمين درويشان
آن به که همچو طاوس از بيضه برنيائي
چشم هزار دامست
در
راه پرگشودن
رفع صداع هستي
در
سجده صندلي داشت
بر عافيت تنيديم آخر زجبهه سودن
چه ميکردم اگر بي پرده ميکردم تماشايت
ترا
در
خانه آينه ديدم رفت هوش من
برنگي بي زبانم
در
ادبگاه نگاه او
که گرد سرمه فريادي است از وضع خموش من
نميدانم شگفتن تا کجا خرمن کنم (بيدل)
سحر
در
جيب مي آيد تبسم گلفروش من
خوش عشرتست دمبدم از غم گريستن
در
زندگي چو شمع پي هم گريستن
چند
در
آتش نشانندت بافسون غرور
اختصار ناز چون شمع سحرگاهي گزين
پرتو شمع هدايت
در
کمين غفلتست
خضر اگر زين دشت مطلوبست گمراهي گزين
صفحه قبل
1
...
1860
1861
1862
1863
1864
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن