نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
رگ گل مرکز رنگست (بيدل)
نظر کن خون من
در
گردن حسن
در
خراب آباد هستي از کدورت چاره نيست
دوش زدوريم بايد خاک و گل برداشتن
با ضعيفي ساز و ايمن زي که آفتهاي دهر
هست
در
خورد مزاج مستقل برداشتن
بي سراغي نيست گرد هستي وحشت کمين
نقش پاي جلوه ئي داريم
در
خط جبين
بندگي ننگ کجي از طينت ما مي برد
ميتراود راستي
در
سجده از نقش نگين
اهل دنيا
در
تلاش غارت يکديگرند
خانه شطرنج را همسايه نگذارد کمين
(بيدل) امشب
در
هواي دامنش گل ميکند
همچو شاخ گل مرا صد پنجه از يک آستين
هنگامه رعونت منديش خاصه شمع
در
هر سر آتشي هست تا نقش پا نکردن
در
بارگاه اکرام مصنوع بي يقيني است
با يک جهان اجابت غير از دعا نکردن
در
مقامي کامتحان گيرد عيار اعتبار
مايه تمثاليست گر آينه بستاند زمن
بيدلم (بيدل) زشرم سخت جانيها مپرس
دور از آن
در
خاک هم آبست اگر ماند زمن
ببزم کبريا ما را چه امکانست پيدائي
مثال خاک نتوان ديد
در
آينه گردون
کاش رسوائي همين جا
در
خور زحمت دهند
رشته واري ميکشد نام از گريبان نگين
سنگ را هم شيشه ميسازد تهي از خود شدن
سود نامي هست
در
اجزاي نقصان نگين
با همه شهرت فروشيها بضاعت هيچ نيست
خون همان نام است
در
زخم نمايان نگين
اعتبارات جهان رنگ پرواز است و بسن
در
پر طاوس کن سير چراغان نگين
تنزيه خواهي از
در
تشبيه نگذري
رنگست عالمي که زبو ميدهد نشان
خون خور بفقر و بار دل دوستان مباش
در
عرض احتياج نفس ميشود گران
تا تب عشق آتشم را داد سر
در
سوختن
پنبه شد خاکستر از شور مکرر سوختن
در
دل افسرده خونها ميخورد ناموس عشق
آتش ياقوت دارد تا بمحشر سوختن
چند بيند آرزو
در
دير نيرنگ خيال
چون خيال بي تميزان مي بساغر سوختن
با وجود وصل
در
بزم حضورم بار نيست
بشنو از پروانه ديگر قصه پر سوختن
دل بدست آور تلاش ديگرت آوارگي است
موج را بايد نفس
در
سعي گوهر سوختن
شب بدل گفتم چه باشد آبروي زندگي
گفت چون پروانه
در
آغوش دلبر سوختن
جز عجز زپيدائي ما پرده گشا نيست
انداز خمي هست
در
ابروي نمودن
صفحه قبل
1
...
1858
1859
1860
1861
1862
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن