نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
جز فرو رفتن بجيب عجز ننموديم هيچ
همچو شمع آئينه
در
کام نهنگي داشتيم
تا سپند ما بحرف آمد خموشي دود کرد
بيتو
در
محفل نواي سرمه رنگي داشتيم
زندگي (بيدل) دماغ خلق
در
اوهام سوخت
ما هم از هستي همين معجون بنگي داشتيم
صبحم و
در
پرده شب زندگاني ميکنم
بي نفس خوابيده است افسانه ساز مستيم
گر همه طوفان شوم کيفيتم بي پرده نيست
عشق
در
گوش عدم خوانده است راز هستيم
ياران نه
در
چمن نه بباغي رسيده ايم
بوي گلي بسير دماغي رسيده ايم
ميترسم از فراق بحدي که گاه حرف
در
خون طپم اگر شود از هم جدا لبم
عمريست عافيت کف افسوس ميزند
من
در
گمان که با سخنست آشنا لبم
غير ازتري چه نغمه کشد ساز احتياج
موجي
در
آب ريخته است از حيا لبم
چشم حيران
در
کفيم از نشه ديدار و بس
بيخودي وقف تماشا جام پيدا کرده ايم
عمر زندانخانه چندين تعلق بوده است
در
غبار خود سراغ دام پيدا کرده ايم
از تأمل چند بايد آبروي شوق ريخت
خامشي تا کي گره
در
رشته ساز فغان
زحمت بسيار دارد از عدم گل کردنت
نقب
در
خار از ني کز نام خوديابي نشان
(بيدل) بخود هيچ طرفي نه بستم
در
معني او بود اين بيوفا من
گر تحفه نيازي منظور ناز باشد
در
پيش ساده رويان خط ميتوان کشيدن
جانکنيها
در
کمين نامرادي خفته است
چون نگين صد زخم بايد بر جگر برداشتن
آگهي تا کي کند روشن چراغ خويشتن
عالمي را کشت اينجا
در
سراغ خويشتن
رفت اياميکه غبر از نشه ام
در
سر نبود
ميخورم چون سنگ اکنون بر دماغ خويشتن
وحشت نسيان
در
گروخانه نباشند
مانع نشود چشم نگه راز رميدن
هرجاست سري نيست گريزش زگريبان
در
چاه ميفتيد ز رفعت طلبيدن
تا کي چو نگه
در
هوس آباد تخيل
يکرشته موهوم بصد رنگ تنيدن
آه با مقصد تسليم نه پوستم من
نقش پا گشتم و
در
راه تو ننشستم من
نيست گل بيخبر از عالم نيرنگ بهار
تو اگر جلوه کني آئينه
در
دستم من
مفت آرام غبار است سجود
در
عجز
چرخ نتوان شدن از خاک اگر جستم من
دل گمگشته که
در
سينه سپنديها داشت
گرهي بود ندانم بکجا بستم من
صفحه قبل
1
...
1853
1854
1855
1856
1857
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن