نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
کف پائي نيفشاندم بعرض دستگاه خود
وگرنه يک جهان اميد سامان بود
در
دستم
زجنس گوهر ناياب مطلب هر چه گم کدرم
کف افسوس فرصت نقد تاوان بود
در
دستم
پرافشاني زموج گوهرم صورت نمي بندد
سر اين رشته تا بودم پريشان بود
در
دستم
بسعي نارسائي قطع اميد از جهان کردم
تهي دستي همان شمشير عريان بود
در
دستم
شبم آمد بکف (بيدل) حضور دامن وصلي
که ناخن هم زشوقش چشم حيران بود
در
دستم
تا هيچکسم منتظر وصل نداند
گشتم عرق و
در
سر راه تو چکيدم
در
تخم محالست کند ريشه فضولي
پايم بدر افتاد زدامن که دويدم
تا خون من از خواب بصد حشر نخيزد
در
سايه مژگان تو کردند شهيدم
تنزيه موج ميزد
در
عرصه حقيقت
من از خيال تازي گرد مجاز کردم
خلوتکده غنچه طربگاه بهار است
در
ياد تو خود را بدل تنگ شکستم
خون گشتن دل باعث واماندگيم بود
تا آبله ئي
در
قدم لنگ شکستم
شبگير سرشک اينهمه کوشش نپسندد
در
لغزش پا منزل و فرسنگ شکستم
در
بزم هوس مستي اوهام جنون داشت
صد ميکده مينا بسر سنگ شکستم
خون
در
جگر از شيشه خالي نتوان کرد
بيدرد دلي داشتم از ننگ شکستم
در
بيابان طلب هر که دوچارم گرديد
بتمناي تو گرد سر او گرديدم
داشتم شعله صف
در
گره بيتاي
آنقدر مايه که خرج تگ و پو گرديدم
ترک جولان هوس موج گهر کرد مرا
جمع
در
جيب خودم کز همه سو گرديدم
در
مقامي که خموشي نفس گرم نداشت
(بيدل) از بيخبري قافله جو گرديدم
شب که
در
حسرت ديدار کمين ميکردم
دو جهان يک نگه باز پسين ميکردم
موري روزي دانه ئي مي برد
در
زيرزمين
چون برون افگند خال روي خوبان يافتم
چشمه اسکندر آبش موج
در
آينه داشت
کوس اقبال سليمان شور مرغان يافتم
نااميدي بسکه سامان طمع
در
خاک ريخت
ريگ صحراي قيامت جمله دندان يافت
عالمي گردن برعنائي کشيد و محو شد
مجمع اين شيشها
در
طاق نسيان يافتم
سربريدن
در
طريق وهم رسم ختنه داشت
نفس کافر را درين صورت مسلمان يافتم
حرص واماند از تردد راحت استقبال کرد
پاي خر
در
گل فرو شد گنج پنهان يافتم
صفحه قبل
1
...
1840
1841
1842
1843
1844
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن