نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
جان فداي خنجر نازي که
در
انديشه اش
هر کجا باشم شهيدم بسملم قربانيم
آن رنگها که داشت خيال اين زمان کجاست
افگنده بود آينه
در
آب روغنم
قلاب امتحان نفس
در
کشاکش است
زين بحر عمرهاست همين شست ميکشم
دل بستنم بگوشه آنچشم صنعتي است
تصوير شيشه
در
بغل مست ميکشم
خجلت هستيم چو صبح
در
عدم آب ميکند
جيب چه رنگ بر درم منکه ببو نميرسم
در
سري کوي ميکشان نشه خجلتم رساست
دست شگسته دارم و تا بسبو نميرسم
غبار دامن هر موج نيست قطره من
چو اشک
در
گره صافي زلال خودم
تحير سوخت پروازم فسردن کرد پامالم
بزير آسمان
در
بيضه خونشد شوخي بالم
نه پروازم پرافشاني نه رفتارم قدم سائي
غباري
در
شکست رنگ دارم گردش حالم
تب شوقت چه آتش ريخت
در
بنياد شمع من
که شد سرمايه هستي سراپا حرف تبخالم
زدرد نارسائيهاي پروازم چه ميپرسي
چو مژگان
در
ازل اين نامه واکردند از بالم
ندانم گلفروش باغ نيرنگ کيم (بيدل)
هزار آئينه دارد
در
پر طاوس تمثالم
تميز وحدتم از گرد کثرت برنمي آرد
بخلوت هم همان پنداشتم
در
انجمن رفتم
بقدر لاف هستي بود سامان فنا اينجا
نفس يکعمر برهم يافتم تا
در
کفن رفتم
اگر ناموس الفتها نميشد مانع جرأت
چو شوخي آشيان
در
ديده غماز ميکردم
عصاي مشت خاک من نشد جولان آهوئي
که همچون سرمه
در
چشم دو عالم ناز ميکردم
بفسردنم همه تن الم بتردد آبله
در
قدم
چو غبار داغ نشستنم چو سرشک ننگ روانيم
در
غبار خجلتم از تهمت آزادگي
من که چون صحرا هنوز از خاک دامان ميکشم
کلفت مستوريم
در
بي نقابي داغ کرد
بار چندين پيرهن از دوش عريان ميکشم
جبهه فکر زخجلت عرق افشان کرديم
در
شبستان خيال که چراغان کرديم
اشيان
در
طپش بسمل ما داشت بهار
رنگها ريخت زبالي که پرافشان کرديم
در
بساطي که سرو برگ طرب سوختنست
فرض کرديم که ما نيز چراغان کرديم
زخود بر خواستن اقبال خورشيد است شبنم را
در
آغوشست يار اما همين من مايل خويشم
در
زير فلک بال نگه وا نتوان کرد
عمريست که وامانده اين حلقه دوديم
فرياد که
در
کشمکش وهم تعلق
فرسود رگ ساز و جنوني نسروديم
صفحه قبل
1
...
1828
1829
1830
1831
1832
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن