نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
چون نقش نگين (بيدل) پا
در
گل آفاتيم
هر چند بنائي ما سنگست شکستستش
در
راه تو دلرا زپرافشاني رنگم
ساز قدمي هست مبادا ننهد پيش
(بيدل) شمرد بند گريبان ندامت
آن دست که
در
خدمت دلها ننهد پيش
خموش گشتم و سير بهار دل کردم
در
بهشت گشودم چو لب زبستن خويش
زبان
در
سرمه ميغلطد اسيران نگاهش را
صدا را هم رهائي نيست از مژگان گيرايش
وفا
در
هر صفت بي رنگ تأثيري نميباشد
هنوز از خاک مشتاقان حنائي ميشود پايش
اي خيال آواره نيرنگ هوش
تا تواني
در
شکست رنگ کوش
زندگي
در
ننگ هستي مردنست
خاک گرد و عيب ما و من بپوش
خاک من بر باد رفت و خامشم
همچو صبحم
در
نفس خون شد خروش
گلي که بوي وفاي تو
در
نظر دارد
بسنگ هم چه خيالست بشکند رنگش
تلاش وادي نوميديم از آن بيش است
که اشک سبحه کشد
در
شمار فرسنگش
بتاراج جنون دادم چه هستي و چه فرهنگش
در
آتش ريختم نامي که آبم ميکند ننگش
بمضمون جهان اعتبارم خنده مي آيد
چها اينکوه
در
خون غوطه زد تابسته شد سنگش
بغفلت پاس ناموس تحير ميکند دلرا
در
کيفيت آينه قفلي دارد از رنگش
مزاج عافيت از گردش حالم تماشا کن
شکستي داشت اين مينا که پوشيدند
در
رنگش
برنگي کج کلاه افتاده خم
در
پيکر تيغش
که از حيرت محرف مي خورد صورتگر تيغش
درين محفل بساط راحتي ديگر نمي باشد
مگر
در
رنگ خون غلطم دمي بر بستر تيغش
چو گل
در
پيکر افسرده ام ولي نمي باشد
بپرواز آيدم رنگي مگر از شهپر تيغش
بهار فيض
در
رنگ شهادت خفته است اينجا
تبسم بر سحر دارد جراحت پرور تيغش
پر خودنماي کارگه چند و چون مباش
در
خانه ئي که سقف ندارد ستون مباش
جان فداي معجز ساقي که پيش از ميکشي
نشه
در
سر ميدود چون موز خط ساغرش
داغ حرمان شعله ئي دارم که
در
پرواز شوق
ظلم بر بيطاقتي کردند از خاکسترش
خيال بحر چندين موج گوهر
در
نظر دارد
که ميداند چها ديدند مشتاقان ديدارش
بسکه از درد محبت (بيدل) ما گشت زار
همچو مژگان ميخلد
در
ديده جسم لاغرش
بهار صنع چو ديديم
در
سرو کارش
برنگ رفته نوشتم برات گلزارش
صفحه قبل
1
...
1800
1801
1802
1803
1804
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن