نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
بخود ستم مکن اي ظالم حسد بنياد
که هست يکسر پيکان هميشه
در
دل تير
کمينگران طلب بوي يار
در
نظرند
رفيق منتظران باش و راه کنعان گير
چندين هزار تخم احابت فراهم است
در
سايه بلندي دست دعاي ابر
صبح بهار ياد تو
در
خاطرم گذشت
چندان گريستم که تهي گشت جاي ابر
سعي بيتابم کمند جذبه آسودگيست
از طپيدن ميرسد هر جزو دريا
در
کنار
ديدها
در
جلوه گاهت زخمي خميازه اند
باده جام تحير نيست جز رنگ خمار
عمرها شد
در
خيال آفتاب و آئينه
سايه واراز الفت زنگار ميدزدم کنار
دل جمع کن زآمد و رفت خيال پوچ
بر روي خلق از مژه بسته
در
برآر
فکر شکست چيني دل مفت جهد گير
موئيست
در
خمير تو اي بيخبر برآر
در
خون نشسته است غبار شهيد عشق
ايخاک تشنه مرده زبان ديگر برآر
پيش قاتل شرم دار از ديده قربانيان
تا نگه باقيست مژگان
در
مقابل بر مدار
فال آهنگ شهادت زن که
در
ميدان عشق
هست بي سعي بريدن پاي بي رفتار سر
در
محيط عشق کافسون شهادت موج اوست
چون حباب از الفت تن بايدت بيزار سر
از زبان بينواي شمع مي آيد بگوش
کاي حريفان نيست اينجا عافيت
در
بار سر
دهر اگر گلخن شود سامان عيش من کجاست
ياد رخسار توام دادست
در
گلزار سر
در
جهان بينازي جز شهادت باب نيست
شمع سان چندانکه مقدورت بود بردار سر
طاقت خودداري از امواج دريا برده اند
داد ما را عشق
در
بي اختياري اختيار
همنوائي کو که از ما واکشد درد دلي
آب هم
در
ناله مي آيد بذوق کوهسار
عشرت گلزار بيرنگي مهيا کرده ام
در
خزانم رنگهاي رفته مي آيد بکار
سر متاب از چاک جيب و دامن ديوانگي
شانه ئي
در
کار دارد ريشخند روزگار
برق راحتهاست (بيدل) اعتبارات جهان
نعل
در
آتش زجوش رنگ ميگردد بهار
سير اين گلشن مآلش انفعال خرمي است
عاقبت سر
در
شکست رنگ ميدزدد بهار
با دل افتاده است کار زندگي آگاه باش
آب را ناچار بايد گشت
در
گوهر غبار
چشم واکردم بخويش اما زآغوش شرار
غوطه خوردم
در
دم خواب فراموش شرار
از شکوه آه عالم سوز من غافل مباش
گلخني خوابيده است اينجا
در
آغوش شرار
صفحه قبل
1
...
1791
1792
1793
1794
1795
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن