نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
از فرصت گذشته رسيدن گذشته گير
رنگ پريده
در
چه بهار آشيان کند
خاموش باش بر
در
دل ورنه بي ادب
هر دم زدن يک آينه وارت زيان کند
در
خاک من غبار فنا نيست پرفشان
خواب عدم کجا مژه ام را گران کند
زان يک نواي «کن » که جنون کرده
در
ازل
چندين هزار نغمه بهر ساز داده اند
آشفتگي ئي داشت خم طره ليلي
در
پيچش موي سر ديوانه نهفتند
شد هستي بي پرده حجاب عدم ما
در
گنج عيان صورت ويروانه نهفتند
در
چاک گريبان نفس معني رازيست
باريکي آن مو بهمين شانه نهفتند
نامحرم دل ماند جهاني چه توانکرد
هر چند که بود آئينه
در
خانه نهفتند
بي سير خط جام محال است توان يافت
آن جاده که
در
لغزش مستانه نهفتند
در
پرده آن خواب که چشم همه پوشيد
کس نيست بفهمد که چه افسانه نهفتند
در
وادي فرصت سر و برگ قدمي نيست
دل ميرود و دست فسوس آبله دارد
يک چند توهم خانه بدوش من و ما باش
آفاق
در
آواز جرس قافله دارد
پيغام وفا
در
گره سعي هلاک است
غمنامه ما جز به پر مور نباشد
از بست و گشاد
در
تحقيق مينديش
چشم و مژه سهلست دلت کور نباشد
در
وادي تحقيق چه حرف است سياهي
گر حايل بينائي ما نور نباشد
ما سوختگان برهمن قشقه شمعيم
در
دير وفا صندل و سندور نباشد
هر چند خودنمائي تخت و حشم نباشد
در
عرض بيحيائي آئينه کم نباشد
پيش از خيال هستي بايد
در
عدم زد
اين دستگاه خجلت کو يکدودم نباشد
موضوع کسوت جود دامن افشاني ئي هست
در
بند آستين ها دست کرم نباشد
حيف است ننگ افلاس دامان مرد گيرد
تا ناخنيست
در
دست کس بي درم نباشد
غفلت هزار رنگست
در
کارگاه اجسام
چون چشم خواب پا را مژگان بهم نباشد
دل داغ سرنوشت است از انفعال تقدير
تا سرنگون نگردد خط
در
قلم نباشد
در
عرصه ئي که بالد گرد ضعيفي ما
مژگان بلندکردن کم از علم نباشد
حرفيکه بود بي اثر ساز دعايت
يارب بزبان نايد و
در
گوش نباشد
در
دير محبت که ادب آينه دار است
خاموش به آن شعله که خاموش نباشد
صفحه قبل
1
...
1785
1786
1787
1788
1789
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن