نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
ضعيفي مايه شوق سجودم
در
بغل دارد
شکست رنگ تابي پرده شد محراب ميگردد
گل نازد گرمي خندد از کيفيت عجزم
شکست رنگ من
در
طره اوتاب ميگردد
فلک مي پرورد
در
هر دماغي شور سودائي
جهاني را سر بيمغز ازين دولاب ميگردد
در
عزم شکست خويش زن گر جرأتي داري
درين ره هر قدر گستاخي است آداب ميگردد
شب بياد نوگلي چون غنچه پيچيدم بخويش
صبح (بيدل)
در
کنارم يک گلستان رنگ بود
خواب راحت باخت دل آخر بافسون صفا
داشت مژگاني بهم آئينه تا
در
زنگ بود
مرده ام اما خجالت از مزارم ميدمد
دور ازان
در
خاک گشتن هم غبار ننگ بود
قيد دل (بيدل) نفس راهرزه سنج وهم کرد
شوخي نازپري
در
شيشه پر بي سنگ بود
ناله
در
پرده دل بيهده ميسوخت نفس
شمع ما اينهمه وامانده فانوس نبود
تا بيک پرزدن آئينه قمري ميريخت
حلقه داغ تو
در
گردن طاوس نبود
شب که
در
بزم ادب قانون حيرت ساز بود
اضطراب رنگ بر هم خوردن آواز بود
در
شکنج عزلت آخر توتيا شد پيکرم
بال و پر بر هم نهادن چنگل شهباز بود
نو نياز الفت داغ محبت نيستم
طفل اشکم چون شرر
در
سنگ آتشباز بود
کاش ما هم يکدودم با سوختن ميساختيم
شمع
در
انجام داغ حسرت آغاز بود
در
خور کسوت کنون خجلت کش رسوائيم
عمرها عرياني من پرده دار راز بود
شب که
در
يادت سراپايم زبان ناله بود
خواستم رنگي بگردانم عنان ناله بود
جوش دردم نو نياز بيقراري نيستم
در
خموشي هم سرم بر آستان ناله بود
حسرت ديداز نيرنگي عجب
در
کار داشت
هر قدر دل آب شد آتش بجان ناله بود
چشم من شد پرده زنبور و بيداري نديد
غفلت آخر حشر من
در
کسوت بادام کرد
در
پريشاني کشيديم انتقام از روزگار
خاک ما باري طواف ديده ايام کرد
قرب هم
در
خلوت تحقيق گنجايش نداشت
دوربين افتاد شوق و وصل را پيغام کرد
دل بياد مستي چشم حجاب آلوده ئي
آب گرديد از حيا چندانکه مي
در
جام کرد
نقش پائي کرد گل بيتابيم
در
خون نشاند
پهلوئي بر خاک ديدم بسترم آمد بياد
در
گريبان غوطه خوردم رستم از آشوب دهر
کشتيم ميبرد طوفان لنگرم آمد بياد
بيتو عمري
در
عدم هم ننگ هستي داشتم
سوختم بر خويش تا خاکستر آمد بياد
صفحه قبل
1
...
1769
1770
1771
1772
1773
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن