نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
تمنا
در
خور نايابي مطلب نمو دارد
فغان بر خويش بالد هر قدر تأثير فرسايد
بفکر کار دل افتادم از چکيدن اشک
شکست شيشه برويم
در
حلب وا کرد
خيال اگر همه فردوس
در
بغل دارد
قفاي زانوي حسرت نميتوان جا کرد
نداشت ظاهر و مظهر جهان يکتائي
جنون آينه
در
دست خنده بر ما کرد
عالمي را زير اين سقف مشبک يافتم
چون سر بيمغز زاهد
در
ته دستار سرد
تاشود هستي گوارا با غبار فقر جوش
آب
در
ظرف سفالين ميشود بسيار سرد
در
جواني به که باشي همسلوک آفتاب
تا هوا گرم است بايد گرمي رفتار سرد
در
مکتب ادب رقمان رموز عشق
کام و زبان بهم چو قلمهاي بي شق اند
جز مکر
در
طبيعت زهاد شهر نيست
اين گربه طينتان همه يک چشم ازرق اند
در
جنتي که وعده نعمت شنيده ئي
آدم کجاست اکثر سکانش احمق اند
اين هرزه فطرتان بهر علم و فن دخيل
در
نسخه قديم عبارات ملحق اند
(بيدل) کباب سوختگانم که چون سپند
در
آتش اند و گرم شلنگ معلق اند
جنون چشم ترا دستگاه شوري نيست
که سرمه
در
نظرش بالد و صدا نشود
بغير از خود گدازي چيست
در
بنياد محرومي
دل عاشق همين خون گشتني دارد اگر دارد
بنوميدي زاميد ثمر برگ قناعت کن
که نخل باغ فرصت ريشه
در
طبع شرر دارد
زناهنجاري مغرور جاه ايمن مشو (بيدل)
لگداندازئي
در
بر پرده دارد هر که خر دارد
حواس آواره افتاده است از خلوت سراي دل
وگرنه حلقه صحبت برون
در
نميباشد
سواد هر دو عالم شسته است اشکيکه من دارم
رواج سرمه
در
اقليم چشم تر نميباشد
مروت سخت مخمور است
در
خمخانه مطلب
جبين هيچکس اينجا عرق ساغر نميباشد
جنون فطرتي
در
رقص دارد نبض امکانرا
همه گر پا بگردش آوري بي سر نميباشد
تامل بي کمالي نيست
در
ساز نفس (بيدل)
اگر شد رشته ات لاغر گره لاغر نميباشد
کجاست اشک که
در
عالم خيال توام
هزار آينه با جلوه متصل گيرد
زين دوري تميز که دارد نگاه خلق
گردد
در
آفتاب سياهي مگر سپيد
شغل هوس بجوهر تحقيق ظلم کرد
دل شد سياه چند کني بام و
در
سپيد
عمريست
در
قفاي نفس هرزه ميدويم
بر ما رهي نگشت ازين راهبر سپيد
صفحه قبل
1
...
1762
1763
1764
1765
1766
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن