نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
غرورش را بساط عجز ما آموخت رعنائي
که آتش
در
نيستان چون فتد آهنگ برخيزد
چه سان رسيم بمقصد که تا قدم زده ايم
شکست آبله
در
خاک راه مي گريد
کر است ياد که
در
بارگاه رحمت عام
صواب خنده کند يا گناه مي گريد
تحمل خجلت خفت نمي چيند درين محفل
سپند ما چرا
در
اضطراب افتد که برخيزد
نهان
در
آستين ياس دارم چون سحر دستي
غبار من دعاي مستجاب افتد که برخيزد
در
پله موهومي ما کوه گرانست
سنگي که ندارد بترازو شرر از خود
گر تا با بد
در
غم اسباب بميرد
عالم همه راضيست باين درد سر از خود
سهل است گذشتن زهوسهاي دو عالم
گر مرد رهي يکدو قدم
در
گذر از خود
در
خلق گر انصاف شود آئينه دارت
(بيدل) چو خودت کس ننمايد بتر از خود
گرفته است خيالت فضاي امکانرا
چه مهر و ماه که بر بام و
در
نميتابد
چو اشک
در
گره خود چکيدني دارم
دماغ آبله زين بيش بر نميتابد
آزادگان بگوشه دامن فشاندني
چون دشت
در
غبار دوعالم نشسته اند
ما را همان بخاک ره عجز واگذار
واماندگان
در
آبله دامن شکسته اند
فهم ناقص رمز قرآن محبت
در
نيافت
ورنه يکسر ناله دل مد بسم الله بود
در
غرورآباد نازش هستي امکان چه بافت
هر کجا عرض کتان دادند نور ماه بود
هيچ کافر مبتلاي ناقبوليها مباد
ياد اياميکه ما را
در
دل کس راه بود
جيب خجلت ميدرد نا قدردانيهاي درد
چون سحر ما خنده دانستيم و
در
دل آه بود
در
محيطي کاستقامت صيد دام موج بود
گوهر بي طاقت ما محرم تمکين نشد
چون شمع هيچکس بزيانم نميکشد
در
خاک و خون بغير زبانم نميکشد
در
پرده ترنگ پري خيز نغمه ايست
دل جز بکوي شيشه گرانم نميکشد
وصل خوبان مغتنم گيريد کز اجزاء صبح
در
بر گل گريه دارد هر چه شبنم ميشود
غم انتظار سائل بمزاج فضل بار است
لب احتياج مگشا که کريم
در
ندارد
از مزاج اهل دول رسم اتحاد مجو
در
زمين تيره دلان سايه مشترک نشود
زدريا بازگشت قطره گوهر
در
گره دارد
نياز من زطوف جلوه او ناز مي آيد
زبان حيرت ديدار سخت موهوم است
نفس
در
آينه گيريم تا سخن گويد
صفحه قبل
1
...
1754
1755
1756
1757
1758
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن