نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
آن با مقيدان که
در
اثبات مطلقند
آب نرفته را زتو هم بجو کنند
در
بحر کائنات که صحرا نيستيست
حاصل تيممي است بهر جا وضو کنند
(بيدل) دماغ نشه ندارد گداي عشق
گرنه فلک گداخته
در
يک کد و کنند
جمعي که پر بفکر هنر
در
شکسته اند
آئينه ها بزينت جوهر شکسته اند
با شوکت جنون هوس تخت جم کراست
ديوانگان
در
آبله افسر شکسته اند
بيماري مواد طمع را علاج نيست
صفراي حرص
در
جگر زرشکسته اند
در
محفلي که آفت سازش سلامت است
آسايش از دلي که مکرر شکسته اند
انديشه غبار دل ما که مي کند
خوبان هزار آينه
در
بر شکسته اند
چندانکه خورد خون دل غم پيشه ببالد
چون آبله
در
خوردمي اين شيشه ببالد
با حسن تردد ثمر عافيتي هست
در
سايه خود خوابد اگر ريشه ببالد
جنون ازبس شکست آبله
در
هر قدم دارد
بناي خانه زنجير ما چون موج نم دارد
بترک جاه زن تا
در
نگيرد ننگ افلاست
که رنج خودفروشي ميکشد هر کس درم دارد
زتدبير محبت غافلم ليک اينقدر دانم
که دل تا آتشي
در
سينه دارد ديده نم دارد
زآغوش نقابش تا قيامت گل توان چيدن
اگر بر عارض رنگين شبي از ناز
در
پيچد
خوشا قطع اميد و پرفشانيهاي اندازش
که صد عمر ابد
در
فرصت رقص شرر پيچد
رسائي نيست انداز پر تير هوائي را
کسي تا کي زغفلت
در
پي بال هما گردد
عوارض کثرت اسميست ذات واحد ما را
خلل
در
شخص يکتا نيست گر قامت وتر گردد
سراغ عافيت
در
عالم امکان نمي يابم
من و رنگي و اميدي ندانم تا کجا گردد
رم طرز نگاهت عالم ناز دگر دارد
خيالست اينکه
در
انديشه آهوي تو مي آيد
جنون کن
در
بناي خانمان هوش آتش زن
همين وضعيت خلاص از کلفت اسباب ميسازد
چو صبحي کز حضور آفتاب انشا کند شبنم
خيال او نفس
در
سينه من آب ميسازد
تجدد پرفشان و غره عمر ابدبودن
نياز خضر کن راهيکه
در
صحراي بنگ افتد
قناعت ساحل امن است افسون طمع مشنو
مبادا کشتي درويش
در
کام نهنگ افتد
بصد خامشي باز دارد سخن
اگر يکدمش
در
دلي جا شود
بصفحه راه نبرد است نقش ظلمت و نور
سواد دهر خطي
در
شق قلم شمريد
صفحه قبل
1
...
1753
1754
1755
1756
1757
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن