نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
گنج گوهر شد دل قومي که از شرم طلب
آبرو
در
دامن خود همچو دريا ريختند
(بيدل) از دام شکست دل گذشتن مشکل است
ريزه اين شيشه
در
جولانگه ما ريختند
تا جلوه بيرنگ تو بر قلب صور زد
تمثال گرفت آينه
در
دست و بدر زد
عشرتي از دل افسرده ما رنگ نبست
خون اين شيشه مگر
در
رگ خارا باشد
شب که شوق تو خسک
در
جگر محفل ريخت
شعله شمع به بيتابي فانوس نبود
ياد آن عيش که
در
انجمن ذوق وصال
داشت پيغام حضوي که بصد بوس نبود
جلوه
در
محفل ما جمله نقاب آرائيست
شمع آن بزم نيفروخت که فانوس نبود
در
تظلم کده دير محبت (بيدل)
ناله فرياد دلي داشت که ناقوس نبود
تا دل بساز زمزمه
در
دوا رسيد
هر جا دلي شکست بگوشم صدا رسيد
حرف بلند کس نشنيده است زير خاک
يارب چسان پيام تو
در
گوش ما رسيد
از جنون پيمائي طاوس بيتابم مپرس
پرزدم چندانکه
در
بالم پريدن داغ شد
آب
در
آئينه آخر فال حيرت ميزند
آنقدر از پا نشستم کار ميدن داغ شد
تا نشاند بر لب تيغ تو نقش جوهري
در
دهان زخم عاشق بخيه دندان مي شود
کينه مي يابد رواج از سرد مهريهاي دهر
آبروي آتش افزون
در
زمستان مي شود
کلفت اسباب رنج طبع حرص اندودنيست
خار و خس
در
ديده گرداب مژگان مي شود
حاکم معزول را از بيوقاري چاره نيست
زلف
در
دور هجوم خط مگس ران مي شود
اي طرب
در
قفس غنچه پرافشان مي باش
صبح ما رفت بجائي که دميدن نرسد
نخل يا سيم که
در
باغ طرب خيز هوس
ثمر ما بتمناي رسيدن نرسد
نغمه ام اما مقيم ساز موهوم نفس
در
خيال آباد پنهاني پديدم کرده اند
آرزو تا نگذرد زين کوچه بي تلقين درد
طفل اشکي چند
در
پيري مريدم کرده اند
حسرت من مي طپد همدوش نبض کائنات
در
دل هر ذره صد بسمل شهيدم کرده اند
چون ريگ روان
در
سفر دشت توکل
بايد قدح آبله هم آب نگيرد
در
محبت غافل از آداب نتوان زيستن
حسن گوش حلقه هاي زلف را هم تاب داد
استقامت
در
مزاج عافيت خون کرده ام
رشته اميد من نگسسته نتوان تاب داد
در
عذر اجابت کوش گر حرص گدا طينت
ابرام تمنائي بر دست دعا بندد
صفحه قبل
1
...
1749
1750
1751
1752
1753
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن