نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
در
پيري از تلاش سخن ضبط لب کنيد
دندان دميکه ريخت دهن گريه ميکند
اشکي که مهر پروردش
در
کنار چشم
چون طفل بر زمين مفگن گريه ميکند
(بيدل) بهر کجا رگ ابري نشان دهند
در
ماتم حسين و حسن گريه ميکند
جبن پيدا ميکند
در
طبع مرد افراط کين
اي بسا تيغيکه آبش را تف آتش ربود
ننگ وفاست دعوي
در
مشرب محبت
چشمي بهم رسانيد کز گريه تر نگردد
در
بيخودي نهفته است بوي بهار وصلش
دور است قاصد ما تا رنگ برنگردد
در
کارگاه تسليم کو عزت و چه خواري
خورشيد بي نياز است گر خاک زر نگردد
همت درين بيابان سرمنزل قرين است
(بيدل) تو
در
طلب باش گو راه سر نگردد
در
وادي ئي که منزل و ره جمله رفتنيست
انديشه رفته است زخود تا کجا رسد
خود گداز است شراري که بجائي نرسد
ناله
در
بي اثري سخت تأثر دارد
(بيدل) از جهل مينديش که
در
مکتب عشق
گر همه طفل سرشکست تبحر دارد
بهر عبرت فرصتي
در
کار نيست
يک نگه بر هر چه خواهي ميزند
از شکست دل شدم فارغ زتعمير هوس
اين بنا عمري گره
در
رشته معمار بود
باب رسوائيست از بس تار و پود کسوتم
دست اگر
در
آستين بردم گريبان زار بود
در
عالميکه ضبط نفس راهبر شود
بي مرگ بنده ار بخدا ميتوان رساند
گل
در
بغل بياد جمال تو خفته ايم
از خاک ما چمن بجلا ميتوان رساند
ما بوالفضول کعبه و بتخانه نيستيم
اين يک دماغ
در
همه جا ميتوان رساند
بر من فسون عجز
در
ايجاد خوانده اند
چون گل بدامن آتش رنگم نشانده اند
دود دماغ نشو و نماي طبايع است
چون شمع ريشه ئي همه
در
سر دوانده اند
بروي آن جهان جلوه يکعالم نقاب افتد
که چشم خيره بينان
در
خيال آفتاب افتد
بقدر نفي ما آماده است اثبات يکتائي
کتان چندانکه تارش بگسلد
در
ماهتاب افتد
مريض عشق تدبير شفا را مرگ ميداند
زبيم سوختن حيف است اگر آتش
در
آب افتد
دماغ لغزش مستان خجل شد از فسردنها
نگاهش مايل شوخيست يارب
در
شراب افتد
در
افتادن بروي يکدگر دور است از آگاهي
زمژگان هم اگر اين اتفاق افتد بخواب افتد
کمال فطرت از سعي ادب غافل نميباشد
بضبط خويش افتد هر قدر
در
رشته تاب افتد
صفحه قبل
1
...
1744
1745
1746
1747
1748
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن