نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
جمعيت سربسته هر غنچه درين باغ
زان پيش که گل
در
نظر آيد چمني بود
در
بيکسيم خفت همچشمي کس نيست
اي بيخبران عالم غربت وطني بود
زين رشته که
در
کارگه موي سفيد است
جولاه امل سلسله باف کفني بود
در
زلف يار هيچ دل آزردگي نداشت
اين دانه ها زدوري خرمن شکسته اند
در
عالميکه سنگ شرر خيز وحشت است
گرد مرا چو آب درآهن شکسته اند
هر گل که ديدم آبله خون چکيده بود
يارب چه خار
در
دل گلشن شکسته اند
صد برق
در
کمين نفس موج ميزند
مردم نظر بشعله ايمن شکسته اند
پرواز من چو موج گهر
در
دلست و بس
باليکه داشتم بطپيدن شکسته اند
ما عاجزان زکوي تو ديگر کجا رويم
در
پاي رشتها سر سوزن شکسته اند
بر کيسه کريمان چشم طمع ندوزي
جز دست خر درين عصر
در
آستين که دارد
خلق وسيع خفته است
در
تنگي سرينها
جز کام اين حواصل دامن بچين که دارد
اين ستم کيشان که وهم زندگي را هاله اند
در
تلاش خودکشيها شعله جواله اند
اين غافلان که آينه پرداز ميدهند
در
خانه ئي که نيست کس آواز مي دهند
کم همتان بحاصل دنياي مختصر
در
صيد پشه زحمت شهباز ميدهند
در
پيش خود کهن شده ئي ورنه چون نفس
انجام خلق را پرآغاز مي دهند
در
جهان نوميدي محو بود آفتها
آرزو فضولي کرد جستجو ستمگر شد
چون نگاه چشم آهو عمر
در
وحشت گذشت
خانه را اينجا بيابان گرد پيدا کرده اند
در
تب و تاب نفس پرواز نيست
سعي بسمل پرفشاني ميکند
جهد کماندار وهم صيد تسلي نکرد
رم همه وقتش رم است دشت و
در
آهو کنيد
بود موقوف فنا از اصل کارآگاهيم
سرمه ها
در
چشم دارم تا غبارم کرده اند
معني دل را حجابي نيست جز طول امل
ريشه چون
در
جلوه آيد دانه پنهان ميشود
در
گشاد عقده دل هيچکس بي جهد نيست
موج گوهر ناخنش چون سود دندان ميشود
ماند الفت ها بيک سو تا
در
وحشت زديم
چين دامن عالمي را طاق نسيان ميشود
ناله ها
در
پرده دود جگر پيچيده ايم
سطر اين مکتوب تا خواندن نيستان ميشود
باده تحقيق را ظرف هوس تنگي کند
در
بر آتش لباس خار و خس تنگي کند
صفحه قبل
1
...
1741
1742
1743
1744
1745
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن