167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • آغوش آرزوها از خود تهيست اينجا
    در قالب تمنا خوشتر زجان بيائيد
  • فرصت شرر نقابست هنگامه شتابست
    گل پاي در رکابست مطلق عنان بيائيد
  • (بيدل) که داشت جلوه که از برق خجلتش
    در مجلس بهار چراغان رنگ بود
  • اول در عدم دهنت باز ميکند
    تا کاف و نون تهيه آواز ميکند
  • آهنگ صور خيز تو در هر نفس زدن
    ساز هزار عالم ناساز ميکند
  • گر فطرت تو پر نزند در فضاي قدس
    خاک فسرده را که فلکتاز ميکند
  • روز و شبي در انجمن اعتبار نيست
    چشم تو ميزند مژه و باز ميکند
  • چون نال خامه تاتا دمد از مغز استخوان
    فکرم در آفتاب قيامت قديد کرد
  • قدردانيهاي راحت نيست در بنياد خلق
    چون نفس يکسر هلاک کوشش بيهوده اند
  • بي خبر مگذر زما کاين سبزه هاي پي سپر
    يکقلم در سايه مژگان ناز آسوده اند
  • اي بهار پرفشان دل بر گل و سنبل مبند
    آشيان جز در فضاي ناله بلبل مبند
  • اينجا طرب وهم اقامت چه جنون است
    در خانه نيرنگ حنابندي زينيد
  • در عالم تجريد چه فرصت شمريهاست
    تا صبح قيامت نفس باز پسينيد
  • هر چند نفس ساز کند صور قيامت
    در حوصله هاي مگس و پشه طنينيد
  • زين جمع مال مسخرگي موج ميزند
    خلقيست در کمند فسار و مرس بخند
  • در آتش است شمع و همان خنده ميکند
    اي خامشي بغفلت اين بوالهوس بخند
  • زان دست بي نگار که در آستين تست
    زنهار شرم دار خيال حنا مبند
  • در نسخه بيحاصل هستي چه توان خواند
    زان خط که غبار نفسش زير و زبر شد
  • مردم همه در شکوه بيکاري خويش اند
    سرخاري اين طايفه هنگامه ئي گر شد
  • در خامه تقدير نگوني عرقي داشت
    کاخر خط پيشاني ما اينهمه تر شد
  • گستاخيم از محفل آداب براورد
    گرديدن من گرد سرش حلقه در شد
  • فرياد که از دل بحضوري نرسيدم
    شب بود که در خانه آئينه سحر شد
  • در قلزم تقدير که تسليم کنار است
    کشتي و کدو صورت امواج خطر شد
  • فکر چمن آرائي فردوس که دارد
    سر در قدمت محو گريبان دگر شد
  • (بيدل) نشوي غافل از اقبال گريبان
    هر قطره که در فکر خود افتاد گهر شد