نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
محکوم قضا را چه خيالست سلامت
گر شيشه افلاک بود
در
کف مست است
در
شبهه زار هستي تزوير مي تراشيم
آبي که ما نداريم هر جاست زير کاه است
پرواز آرزوها ما را بخواري افگند
دوديکه
در
سرماست گر بشکند کلاه است
ياد آنشوقيکه از بيطاقتيهاي جنون
دل طپيدن نيز
در
راهت شمار گام داشت
باد دامانت غبارم را پريشان کرد و رفت
سرمه ئي
در
گوشه چشم عدم آرام داشت
از سراغ رفتگان جز گفتگو آثار نيست
شخص هستي
در
نگين بي نشاني نام داشت
عالمي را صيد الفت کرد رنگ عجز من
در
شکست خويشتن مشت غبارم دام داشت
ناله را روزيکه اوج اعتبار نشه بود
چون جرس (بيدل) بجاي باده دل
در
جام داشت
گاه عرض سرنوشت ناتوانيهاي من
تا رقم
در
جلوه آيد کلک قدرت نال ريخت
بي تب شوقت برنگ شعله داغ اخکرم
آرميدنها مرا
در
قالب تبخال ريخت
کار با عشق است (بيدل) ورنه
در
ميدان لاف
بوالهوس هم ميتواند خوني از قيفال ريخت
نارسائي صد خيال هرزه انشا ميکند
طينت بيکار ما را بيشتر
در
کار داشت
هرچه جوشيد زموج و کف اين قلزم وهم
نفسي بود که
در
پرده دل طوفان داشت
آخر از عجز طلب اشک دوانديم بچشم
پاي خوابيده ما آبله
در
مژگان داشت
در
راه انتظار توام اشک بود و بس
گرد مصيبتي که زدامان شکست و ريخت
گرداب خون زهردوجهان موج ميزند
در
چشم انتظار که مژگان شکست و ريخت
در
عالم خيال تو اين غنچه وار دل
آئينه خانه ئي بگريبان شکست و ريخت
(بيدل) زفيض عشق بمژگان گذشته ايم
در
بيشه که ناخن شيران شکست و ريخت
در
گلستانيکه بلبل بود هر برگ گلشن
پيکرم را خامشي چون غنچه سر تا پا گرفت
در
رياض دهر ما را سبز کرد آزادگي
بي بريها اينقدر چون سر دست ما گرفت
تا شود (بيدل) بنامت سکه آسودگي
خاکساري
در
نگين بايد چو نقش پا گرفت
باعث لاف غرور نيست جز اسباب جاه
دعوي پروازها
در
خور بال و پر است
يار
در
آغوش تست هرزه بهر سو متاز
ديده بينا طلب جلوه نگه پرورست
نيست بساط جهان قابل دلبستگي
ريشه ما چون نفس
در
چمن ديگر است
شعله ها
در
گرم جوشي داغ آه سرد ماست
نغمه هم حسرت غبار نالهاي درد ماست
صفحه قبل
1
...
1721
1722
1723
1724
1725
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن