167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • بفکر دل لبم از ربط قيل و قال گذشت
    چسان نفس کشم آئينه در خيال گذشت
  • ز هيچ جلوه بتحقيق چشم نکشوديم
    شهود آينه در عالم مثال گذشت
  • بفکر نسيه موهوم نقد نيز نماند
    مپرس در غم مستقبلم چه حال گذشت
  • که دارد جوهر غرض اقامت
    فلک تا ماه نو پا در رکابست
  • برو اي سايه در خورشيد گم شو
    سياهي کرد نت داغ حجابست
  • گر بساط راحت جاويد بايد چيدنت
    يک نفس مقدار در آئينه دل جابس است
  • عرض هستي گر باين خجلت کشايد بال ناز
    گرد پروازت همان در بيضه عنقا بس است
  • در بساط دهر کم فرصت چه پردازد کسي
    بهر خجلت گر نباشد حاجت استغنا بس است
  • حاجت سنگ حوادث نيست در آزار ما
    موي سر چون کاسه چيني شکست مابس است
  • خجالت در مزاج بوي گل مي پرورد شبنم
    بآن طرز سخن يعني نسيم برگ نسرينت
  • شکوه جلوه ات جز در فضاي دل نميگنجد
    جهان پرگردد از آئينه تا خالي شود جايت
  • توان در موج ساغر غوطه زدا ز نقش پيشاني
    بمستي گر دهد فرمان نگاه نشه پيمايت
  • فروغ شمع هم مشکل تواند رنگ کرداندن
    در آن محفل که منع دور ساغر باشد ايمايت
  • هواخواه تو اکسير سعادت در بغل دارد
    نفس بودم سحر گل کردم از فيض دعاهايت
  • تهي از سجده شوقت سرموئي نمي يابم
    سراپا در جبين مي غلطم از ياد سراپايت
  • بي ادب بنياد هستي عافيت در بار نيست
    غير ضبط خود شکست موج را معمار نيست
  • به هرزه بال ميفشان درين چمن (بيدل)
    که هر طرف نگري جز در قفس وا نيست
  • از تاب و تب حسرت ديدار مپرسيد
    در ديده چو شمعم نگهي پرزد و خس ريخت
  • دنباله دو قلقل ميناي رحيليم
    اين باده جنون داشت که در جام جرس ريخت
  • تا بکي زير فلک داغ طفيلي بودن
    نبري رنج در انخانه که مهماني هست
  • گر تأمل قفس بيضه طاوس شود
    در شبستان عدم نيز چراغاني هست
  • خار خار حسرت ديدار طوفان ميکند
    صد ني مژگان نگه در ديدها خواهد شکست
  • عقل اگر دربارگاه عشق مي لافد چه باک
    بر در سلطان سر چندين گدا خواهد شکست
  • در شکست آرزو تعمير چندين آبروست
    شبنم ايجاد است اگر موج هوا خواهد شکست
  • در بياباني که ناپيداست راه و منزلش
    ميرود گرد من از خود تا کجا خواهد شکست