نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
نه من زان گونه
در
دريا فتادم
که آيد کشتنم
در
ساحل خويش
شبي خواهم به بالينت شوم شمع
تو
در
خواب خوش و من
در
گدازش
ماييم و شبي و يار
در
پيش
جام مي خوشگوار
در
پيش
رفت آنکه چو غنچه بود يک چند
در
بسته و پرده دار
در
پيش
مي دهم جان روز و شب
در
کوي دوست
گوهري زين بيش اگر
در
کارمش
دل رفت و
در
زنخدانش آواز دادم او را
گفت اينکم معلق
در
نيمه راه چاهش
طفيل آنکه کسان را به زلف
در
بندي
بيار يک رسن و
در
گلوي من فگنش
کرشمه هاي سر زلف
در
بنا گوشش
حديث درد دلم ره نداد
در
گوشش
چنان شدم که نبيند مرا و نشناسد
اگر شبي به غلط
در
کشم
در
آغوشش
در
آب خضر که محلول اوست مايه لطف
که
در
لطافت محلول ريخت بي چونش؟
جز جام تو ننوشند عشاق
در
خرابات
جز نام تو نگويند زهاد
در
صوامع
کتاب فقه ندانند
در
مدارس ما
دريغ عمر که شد صرف
در
اصول و فروع
ابر
در
گريه شد ز ناله خويش
پرده اي تنگ
در
گرفت اينک
خهي
در
هر نظر چون خويش مقبول
چو من صد بيش
در
کوي تو مقتول
طمع دانه کند مرغ که
در
دام افتد
ورنه
در
دام غم و غصه نيفتد عاقل
نمي دانم، حکيما، دل کجا شد
در
جگر خوردن
ببيني
در
غريبستان يکي آواره اي دارم
هر چند که
در
کيسه نداريم پشيزي
در
همت ما بين تو که جمشيد و شانيم
به خود بيرون نمي رفتم از اين
در
ولي خود را به
در
رفتيم و رفتيم
چه تاب رنج راه آن نازنين را
که راهش
در
دل و
در
ديده جا هم
برابر رفت
در
يک تاش جانم
دلم
در
بند آن زلف دو تا هم
در
محنت آباد دلم، خسرو، نمي گنجد غمش
فرهادوار اکنون مگر
در
کوه و هامون اوفتم
باده
در
ره، ساقيا، تا جاي
در
جانش کنيم
ور درون دل درون آيد سبودانش کنيم
اي خردمند،
در
اين گوشه سخنهاي کسي ست
کي توانم که سخنهاي تو
در
گوش کنم؟
تا تو
در
سينه دروني دل را
تير
در
خانه جوزا گويم
چون نآرم آنکه فارغ زان آشنا گريزم
گه
در
فسون نشينم، گه
در
دعاي گريزم
صفحه قبل
1
...
167
168
169
170
171
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن