نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان بيدل دهلوي
(بيدل) زبسکه بي اثر عرض هستييم
گردي نکرد
در
دل آئينه آه ما
کو دماغ جهد تن
در
خاکساري داده را
ناتواني سخت افشرده است نبض جاده را
حباب باد پيماي تو وهمي
در
قفس دارد
تو شمع هستي انديشيده فانوس خالي را
همه گر عکس آفاق است
در
آئينه جا دارد
بنازم دستگاه عالم بي انفعالي را
ضبط آداب وفا گر يک طپش رخصت دهد
چون پر طاوس
در
پروازگيرم دام را
خاک هستي يک قلم
در
دامن باد فناست
من زروي خانه مي يابم هواي بام را
در
تغافل هم نگه مي پرورد بي شيوه نيست
سرمه نيرنگ باشد چشم غماز ترا
لب جوئيکه از عکس تو پردازيست آبش را
نفس
در
حيرت آئينه ميبالد حبابش را
زهستي نبض دل چون موج رقص بسملي دارد
مباد آنجلوه
در
آئينه گيرد اضطرابش را
دل فسرده اگر سد راه نيست چرا
کشوده اند چو صحبت هزار
در
بهوا
بساط گفتگو طي کن که
در
انجام کار آخر
بحکم خامشي پيچيدنست اين فرش قالي را
بيظرف همتي نيست
در
عشق غوطه خوردن
گر حرص تشنه کام است تر کن گلو بدريا
چون مردمک آئينه جمعيت نوريم
در
دايره صبح نشسته است شب ما
در
مکتب تسلسل عقلت نميرسد
صد داستان بيک سخن ناتمام ما
ديگر بالفت که توان چشم دوختن
در
عالم رمي که نفس نيست رام ما
گهر دارد حصار آبرو
در
ضبط امواجش
ميندازيد زآغوش ادب پيراهن ما را
فلک
در
خاک مي غلطيد از شرم سرافرازي
اگر ميديد معراج زپا افتادن ما را
چاپلوسي
در
طبيعت چند پنهان داشتن
حيله آخر پوست بر تن ميدرد رباه را
يار غافل نيست (بيدل) ليک از شوق فضول
لغزش پا
در
هواي اشک دارد آه را
از قناعت بود ما را دستگاه همتي
چون هما
در
ظل بال خود کرم داريم ما
کرم
در
کشت استغنا پر کاهي نمي ارزد
گدا گر نيستي تا چندگيري نام حاتم را
خرامش مصرع شوخ رميدن
در
ميان دارد
نخواهم رفت اگر از خود که ميگويد جوابش را
بذوق امتحان آتش زدم
در
صفحه هستي
فقط ريز شراري چند ديدم انتخابش را
در
قرآن ميشود ممتاز هر کس فطرتي دارد
بلندي نشه صاحب دماغيهاست بيني را
شرر
در
سنگ برق خرمن مردم نميگردد
غنيمت ميشمار از زاهدان خلوت گزيني را
صفحه قبل
1
...
1686
1687
1688
1689
1690
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن