نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان امير خسرو
آلوده خمار چرا بود نرگسش؟
پژمردگيش
در
گل و
در
نسترن چه بود؟
در
بوسه لب ترش کني و جان برد لبت
زان چاشني به سرکه
در
انگبين نهد
به صد دعا نظري خواست
در
رخش، خسرو
در
انتظار بمرد و بدان نظر نرسيد
به راه عشق سلامت چگونه
در
گنجد؟
زهي محال که
در
شوق خواب و خور گنجد
چو ما
در
آرزوي آستانش خاک شويم
غبار کيست که
در
زلف آن پسر گنجد؟
کليد باده
در
انداخته به پرده دل
خداي تا
در
توبه نبست خواهم بود
از اشتياق تو
در
رنج، نيست خواهم شد
در
آرزوي تو تا عمر هست، خواهم بود
مشو مقيم
در
آبادي خراب جهان
چو کس مقيم نماند
در
اين خراب آباد
چشم تو
در
خواب شد او را بگوي
در
نتوان بر سگ خود پيش کرد
سخنم جاي مي کند
در
سنگ
گويم، ار
در
دل تو جاي دهد
شام زلفش چو مي رود
در
چين
شور
در
زنگبار مي افتد
مي نگنجي تو
در
ميانه جان
ليک جان
در
ميان نمي گنجد
عشق
در
سر فتاد و عقل برفت
کاين دو
در
يک مکان نمي گنجد
قد تست چون
در
گلستان
در
آيي
اگر سروي اندر قبايي برآيد
چو آن شوخ شب
در
دل زار گردد
مرا خواب
در
ديده دشوار گردد
حديث اهل نصيحت نگنجدم
در
دل
که
در
درونه سخنهاي آن نگار بماند
لعلش که عطا کرد به شاهان
در
و ياقوت
در
يوزه درويش مسلم نفرستاد
صبا چو
در
سر آن زلف نيم تاب شود
شکيب
در
دل بيننده تنگ تاب شود
هوايي
در
سرم افتاده، جانم خاک خواهد شد
جهاني
در
سر آن غمزه بيباک خواهد شد
خوش بود باده گلرنگ
در
ايام بهار
خاصه
در
سايه گلهاي تر اندام بهار
با تو
در
سينه نفس را چه گذر
در
دلم غير تو کس را چه گذر
خلق گويند نفس زن
در
وصل
در
تن مرده نفس را چه گذر
مي کند خنده که
در
ياد توام
در
دلت خسرو خس را چه گذر
طرفه خالي ست
در
ميان رخت
شب که ديده ست
در
ميانه روز
کي رسم
در
تو من که
در
پيشت
سد آهن شد از هوا و هوس
صفحه قبل
1
...
166
167
168
169
170
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن