167906 مورد در 0.28 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... است ايمان که رود در کوکبه شرک رود. ...
  • ... شود. موجودي بود در عدم. و نور چراغ را با نور آفتاب هيچ ولايت ...
  • ... از شادي بريد و در پرده عزت بماند. ...
  • ... خليفتي فرستاد تا در ولايت انسانيت او را نيابت مي دارد و او را ...
  • اگر در دو عالم به کاه برگي به چشم حقارت بيرون نگري کليد عهد باز ...
  • ... مطلب که آن چيز در طلب تو است - يعني بهشت - و از چيزي هزيمت مشو ...
  • ... کس را سخن گفتن در طريقت مسلم نيست هر که تو را از راه خبر مي دهد ...
  • ... افتد، و کس بود که در آن بماند و هرگز پاک نشود و کس بود که او را ...
  • ... ماند و آن مقامها در عالم شرع است. ...
  • ... آن و هر کاري که در وي خلاف نفس است آنجا دل بنه، و قدم استوار کن ...
  • ... گفت: «نيست بودن در راه حق بهتر از آن که به تجريد و توحيد نظر ...
  • ... از آن است که طلب در او رسد و آشکاراتر از آن است که طلب بايد کرد ...
  • ... ». و گفت: «عوام در صفات عبوديت مي گردند و خواص مکرم اند به صفات ...
  • ... سر نيست او هميشه در تاريکي است ». ...
  • ... آرد از آنچه او را در ازل رفته از سؤال و دعا فارغ آيد». و گفت: ...
  • ... آن که ايشان را در آن ساعت ايمان نبود، نعوذبالله، ليکن آن کمال ...
  • ... حمدون يافته، و در نشابور تصوف از او آشکارا شد. ...
  • ... درآيد که زندگاني در او خوش نباشد هيچ مؤمن را، مگر خويشتن را بر ...
  • ... حمزه طعامي به مرغ در تنور خواست نهاد تا فرزندانش بخورند. گفت: ...
  • ... از تنور برآورد و در راه که مي آمد پايش بر سگ افتاد و تا به بر ...
  • ... «تصوف طرح نفس است در عبوديت و بيرون آمدن از بشريت ونظر کردن به ...
  • ... به علم حقيقت و در معامله و رياضت و کرامت و فراست بزرگوار بود؛ ...
  • ... گفت: «هر که را در راه توحيد نظر افتد بر نهاد خود، آن توحيد او ...
  • ... و گفت: «اصول ما در توحيد پنج چيز است: رفع حدث واثبات قدم و هجر ...
  • با نفس گفت: «چون در ميان جمع نمودي که گوشت نمي خورم، چون خالي ...
  • ... که مجلس مي گفتي در خاطرم آمد که علم من از او زيادت است ومن قوت ...
  • ... از يک جانب؟ و او در ميانه عاجز». و گفت: «هر که اورا کار دنيا با ...
  • ... همه داري به طريقت در آي و اگر نه به کار خود مشغول باش ». ...
  • ... مي کنم و از تو در مي خواهم. اللهم ان تجعل هذا الوادي القفر و ...
  • ... بقعه را ايمن گردان در دنيا و آخرت، و از مکر شيطان نگاهدار. ...
  • ... گفت: «از آن که در شب اين طفلکان درخواهند من به دعاي خير وصلاح ...
  • ... خود کرده اند. چون در بند صلاح خود نيند چگونه صلاح ديگري نگاه ...
  • ... توست و صحو حقيقي در اوست. اکنون باز آمدم ». ...
  • شبي در خواب ديدم که کسي مرا گفت: «اي فلان چند بابوعثمان؟ از ما ...
  • ... بود و فرصت نعلين در پاي کردن نداشت. پس روي به اصحاب کرد. و گفت: ...
  • ... بياميزد. هر چه در دلش آيد از نيک و بد، او به قوة و سلطنت اين ...
  • ... عمر اندک بها را در عوض چنين وصال عزيز دانند، سخت مختصر است و ...
  • ... توبه کند و مدعي در حال دعوي خويش گرفتار آمده بود». ...
  • ... هرگز فلاح نيابد و در اين عذر نيست مگر کسي را که مضطر بود». و ...
  • ... «اعتکاف حفظ جوارح است در تحت اوامر». و گفت: «هيچ کس چيزي نداند ...
  • ... و يک ذره تغير، در بشره او ظاهر نمي شد و هر بار که مي آمد شکفته ...
  • ... چون جهود آن بديد در حال مسلمان شد. ...
  • ... نپنداري. باش تا در اين خانه شوم ساعتي، حمالي دو سه بياور تا مرا ...
  • اتفاق در راه علي قوال را ديد که از غايت مستي افتاده، شيخ از دور ...
  • ... ». گفت: «هر که در حال ايشان بود به حالتي رسد که نه اثر ماند و ...
  • ... خداي - عزوجل - در آن است بر دست گيرد و آن را ملازمت کند». و گفت ...
  • ... ذوالجلال! لاجرم مرا در لحد نهادند به احد رسيدم ». رحمة الله ...
  • پس در پي او برفت تا علوي به خرابه رسيد به آنجا درآمد. کبک مرده ...
  • ... دهد. که اصل کار در معامله است و گوش به دخل و خرج داشتن که هرچه ...
  • ... بودند که اين قرص در دست هر کس که گرم خواهد شد اين حديث بر وي ...
  • ... تا بعد از شش سال در مرو پيش عبدالله حصيري تحصيل کردم. ...
  • ... بگرفت و مي برد. در راه پير ابوالفضل حسن که يگانه عهد بود پيش ...
  • ... - و آن ساعت دري در سينه ما گشادند و مرا از من بستدند و امام ...
  • ... خود بخفتم تا او در آمد چنان که هر شب، سرباز نهاد. پس من برخاستم ...
  • ... چند اين علم بر در سراي تو برند». شيخ با صد هزار فتوح به حکم ...
  • ... فرزندان پديد آمده هم در کار بود تا به حدي که گفت: «آنچه ما را ...
  • ... کرد و خود برفت و در ببست و من قرآن مي خواندم و گفتم: ختم کنم ...
  • ... الله رسيده بود. در حال اين حديث فرو آمد و مقصود حاصل شد». ...
  • ... پوستيني پوشيده بود و در آفتاب گرم استاده و از گرما استخوان مريد ...
  • ... مستغرق شد - شيخ در خانقاه اصحاب را آواز داد که: «شمعي برگيريد ...
  • ... خدا ابوسعيد بود و در تو خبر از اين يک بت نمانده بود. آن حجاب ...
  • ... استاد شد، يکديگر را در کنار گرفتند. استاد از آن انکار برخاست و ...
  • ... جماعتي برفتند. در راه منکري بيرون آمد و شيخ را لعنت مي کرد. ...
  • ... «قومي باشند که سر در سخن ما جنبانيده باشند». ...
  • ... ديگر مي گفت و سر در پيش افگند. ابروي او فرو مي شد و همه جمع مي ...
  • شيخ سر در پيش افگند، آن گاه گفت: «مرو، اما انافتحنا از بر ياد ...
  • ... او متعرضي رخنه در کار فرزندان او خواهد کرد و آن رخنه را استوار ...
  • ... سربجنبانيد. گفت: گويي در ميان افگند و خصم را چوگان شکست و مي زد ...
  • ... «همان چيز که تو در ترک اين مي جويي؟». گفت : «پس اين خلاف چراست؟» ...
  • ... گفتار» - يعني او را در ميان مي بينيد واز ماضي ياد مي کنيد و ...
  • ... زاهر و مي آرند در تفسير اين آيت که فمن يکفر بالطاغوت و يؤمن ...
  • ... بياراميد و مردم از در خلق رميدند و بايستهاي خود بنهفتند و به ...
  • نوروزنامه خيام

  • ... اندرين ماه آفتاب در برج سرطان باشد، و اول ماه از فصل تابستان ...
  • ... آفتاب درين ماه در ميزان باشد، و آغاز خريف بود، ...
  • ... ترتيبي داشته اند در خوان نيکو نهادن هر چه تمامتر بهمه روزگار، و ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... ثلاثين و اربعمائه و در ايام مسترقه بود، پس از نماز خفتن، بعضي ...
  • و در تبريز قطران نام شاعري را ديدم، شعري نيك مي‌گفت اما زبان ...
  • و در اين شهر اخلاط به سه زبان سخن گويند: تازي و پارسي و ارمني ـ ...
  • ... ديه دره اي بود، و در آن دره چشمه آب بود پاكيزه كه از سنگ بيرون ...
  • ... چنانكه گل و گچ در ميان نيست و از اندرون مسجد همه سر ديوارها ...
  • ... جانب شمال است، در اين رواق كه طاق هاي آن بر پيل پايه هاست، قبه ...
  • ... دري است بيرون آن در دو دريوزه صوفيان است و آنجا جاي هاي نماز و ...
  • و چون از در اين مسجد بگذري هم بر ديوار شرقي چون به گوشه مسجد ...
  • ... آيد به مسجد حرام در آيد، و نزديك خانه رود و بر دست راست بگردد، ...
  • ... بزرگ بوده است اما در آن وقت كه من ديدم اغلب خراب بود و بر ...
  • اخلاق الاشراف عبيد زاکاني

  • ... آنکه همه روزه عمر در کسب شهوات و نيل به لذات مصروف فرموده مي ...
  • ... کردند دولت ايشان در ترقي بود و ملک معمور. ...
  • ... فوايد است، و او را در مصالح معاش مدخلي تمام باشد. ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... كه هيچ گل و گچ در ميان آن نيست بالاي ديوار بيست ارش ارتفاع دارد ...
  • ... ‌اند و به اطراف به در برده و بر آن نخلستان و باغات ساخته، و اين ...
  • ... چنان بود كه سلطان در سالي به دو عيد خوان بنهد و بار دهد. خواص و ...
  • ... نهادند به هر طرف، و در اين نوبت شرح حج و وصف مكه نمي گويم تا ...
  • ... صد مي‌كشيدندي، و در پيش بوق و دهل و سرنا مي زدندي، و فوجي از ...
  • ... دارد و مردي پانصد در آن باشد و تعلق به سلطان مصر داشت و باجگاهي ...
  • ... آب چاه و دولاب و در آن ناحيه مي‌گفتند كه هيچ حاكم و سلطان نباشد ...
  • کليله و دمنه

  • ... اندک و طريق راست در اين معني معرفت محاسن و مقابح اتباع است و ...
  • نوروزنامه خيام

  • ... خنديدندي، روزي در خانه اي جامهاء ديباش پوشانيدند، و پيرايهاء زر ...
  • ... انگشتري کرد و بانگشت در آورد جمشيد بود، وچنين گفته اند که انگشت ...
  • سفرنامه ناصر خسرو

  • ... طب و گروهي حساب در اثناي سخن مي‌گفت كه: «من بر استاد ابوعلي ...
  • ... سي فرسنگ است ـ و در روز دوازدهم جمادي الاول آنجا رسيديم و از ...