167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... آسان گيرد، (خلل در سنت ها پديد آيد. و هر که سنت ها آسان گيرد) ...
  • ... روزي جواني بيامد و در پاي عبدالله افتاد و زار بگريست و گفت: ...
  • ... که عبدالله ». پس در وقت مرگ چشمها باز کرد و مي خنديد و مي گفت: ...
  • ... سماع حديث کنيم ». در حال بيامد. ابراهيم گفت: «مرا مي بايست تا ...
  • ... «چون پاي به ادب در مسجد ننهادي، نامت از جريده انسان محو کردند. ...
  • ... رسيد، جهود شد و در آن وفات کرد، ديگر تمجس، ديگر تنصر، از آن ترس ...
  • ... «دادم ». آن شب در خواب ديد که او را گفتند: «سودي کردي که اگر به ...
  • ... را نقل کنند که در مجلس او درويشان چون اميران بودندي. ...
  • ... «زاهد آن است که در دنيا زهد خود به فعل مي آرد، و متزهد آن است که ...
  • ... گفت: «فعلي است در دل. هرگاه که يقين درست شد، معرفت ثابت گشت و ...
  • ... آرزو مي خواست. و در آن وقت يارانش مي گفتند: «خوشت باد بهشت ». و ...
  • ... و وضو مي ساخت و در نماز مي رفت، و بازش حاجت آمدي. گفتند: «آخر ...
  • ... داد؟». گفتند: «ما در خواب ديديم که: به جنازه سفيان حاضر شويد». ...
  • ... قادر نيست که تو را در شهر تو روزي دهد؟ که تو را يانجا نبايد آمد ...
  • نقل است که شقيق در سمرقند مجلس مي گفت. روي به قوم کرد و گفت: « ...
  • ... باشم. و چنانم که در هر حال که باشم مي دانم که خداي - عزوجل - ...
  • ... «آنجا که چهار دانگ در جيب مي نهادي، خداي - عزوجل - حاضر نبود و ...
  • ... درويش آن است که در دلش طلب زيادتي نبود و بخيل آن است که حق خداي ...
  • ... تا ثواب آن گفتار در ترازوي خود نبيني. و اگر وصيت خاص مي خواهي، ...
  • ... زبانها ستوده باشد و در همه ملت ها مقبول، که تواند گفت؟ ...
  • و در اول کار عزيمت عزلت کرد. نقل است که توجه به قبله حقيقي داشت ...
  • مردمان گفتند: «در اين سايه ساعتي بنشين ». گفت: «مرا بر صاحب اين ...
  • ... او گفتي، او را در پس ستون نشاندي که نبايد که چشمش به وي افتد. ...
  • ... گذشت. کودکي را ديد در گل بمانده. گفت: «گوش دار تا نيفتي ». کودک ...
  • ... جهودي دهد؟». آن مرد در حال بدانست که اين سخن از کجاست. از آن ...
  • نقل است که روزي در گرما بود. يکي را ديد بي ازار. بعضي گفتند: «او ...
  • ... خواست که علم او در ايشان راست شود و معلوم با علم برابر آيد. اگر ...
  • ... نداند. و آن پنج علم در اين آيت است: ان الله عنده علم الساعة و ...
  • ... خريد با گوسفند». در بيرون مکه خيمه زد و آن زر فرو ريخت و هر که ...
  • ... او اينجا آمدي، در همه روم يک زناردار نماندي ». ...
  • ... و بدو دادم. او در شوريد و گفت: «اي احمد! تو که اي که به خانه ...
  • ... ». گفت: «آن وقت در باطن خود طمع آن نديده باشد، اين ساعت چون بيند ...
  • ... را بينم که فراق در پي نباشد». ...
  • ... يکي ابليس است که در برابر ايستاده است و خاک ادبار بر سر مي ريزد ...
  • ... من نهاد و نعلين در پاي من کرد وگفت، يا احمد اين از براي آن است ...
  • ... بود. و از اول کار در اندرون او حزني غالب بود و پيوسته از خلق ...
  • ... به درس مي آمد و در ميان ائمه مي نشست و هيچ نمي نگفت. و هرچه مي ...
  • ... ميراث يافته بود در بيست سال مي خورد. تا مشايخ بعضي گفتند که: ...
  • ... پاره يي نان خشک در دست داشت و ميگريست. گفتم: «يا داود! چه بوده ...
  • ... نمي شمرند و مرا در چشم من مي آرايند. پس صحبت خلق را چه کنم؟». ...
  • ... «چون او را بخواهم، در گردن خودکرده باشم (که من کارهاي او را قيام ...
  • ... است؟» گفت: «چون در بغداد آن حال ها وناشايست ها بديدم، دعا کردم ...
  • ... . گفتند: «هر دو در علم بزرگ اند - چرا ياري را عزيز مي داري و يکي ...
  • ... کنم. ابويوسف به در خانه داود آمد. باز نيافت. از مادر داود ...
  • ... دار که رضاي من در رضاي اوست. و اگر نه مرا باايشان چه کار؟» بار ...
  • ... کرده بود که مرا در پس ديواري دفن کنيد تا کسي پيش روي من نگذرد. ...
  • ... بخوابش ديدند که در هوا مي پريد و مي گفت: «اين ساعت از زندان ...
  • ... است که هر طعام که در وي شبهتي بود به حلق من فرو نشود و انگشت من ...
  • ... همه کس برداري، در آنچه بدآن محتاج باشي و آنچه از آن مستغني باشي ...
  • ... - بر آنچه خواهد در دنيا و آخرت، بدآن سبب به دست توان کرد که هيچ ...
  • ... قدر آن که انس خلق در دل جاي مي گيرد. پس از آن انس به مخلوقات از ...
  • ... گردانيده است که، او را در راه نمايند به مقامات ». ...
  • ... بر نمک زدمي. شبي در آن نمک کنجدي بود که خورده شد. يک سال وقت ...
  • ... حواري گفت: سليمان در وقت احرام لبيک نگفتي. گفتي: «حق - تعالي - ...
  • ... اوميد داشتني که در او ايمن نباشي از مکر او». ...
  • ... دنيا مگر نفسي که در دل او نور بود که با خودش مشغول مي دارد». و ...
  • ... «تواضع آن است که در عمل خويش هيچ عجب پديد نياري ». و گفت: «هرگز ...
  • ... ». و گفت: «تفکر در آخرت ثمره حکمت و زندگي دلهاست ». و گفت: «از ...
  • ... کنم و روز قيامت در شمار با تو استقصا نکنم ». ...
  • ... اميرالمؤمنين! تواضع تو در شرف شريف تر است از بسياري شرف تو». ...
  • ... اين قوم، که تن در رنج و تعب داده اند و بار عيال کشيده ». ...
  • ... معروفي مانده است در نشابور که به سلام ما نيامد؟» گفتند: «دو کس ...
  • ... نمي يافت. تا روزي در ميان قامت مريد را گفت که: «جواب نامه آن ...
  • ... چهل سال است تا در آن ذوق مانده ام و از دل من محو نمي شود. ...
  • ... خضرويه را ديده بود و در زهد و رياضت و ورع و ادب و صدق و احتياط ...
  • ... درگذشت؟ و اگر گويم: در وقت، گويد: مشغول شوي به چيزي که حاضر ...
  • فرو ماند در اين مسئله. بزرگي گفت: «جواب چنين بايست داد که: جستن ...
  • ... کجا باشي؟ گويم: در گور، گويد: ناخوش مردي تو! مرا بگذارد و برود» ...
  • و گفت: «در سه وقت تعهد نفس کن، چون عمل نکني ياددار که خداي - ...
  • ... گفتم تا حلاوت آن در دل من بازديد مي آمد. پس خالم گفت: « يا سهل! ...
  • ... عاصي ». مردي بود در تستر که او را نسبت به زهد و علم کردندي. بر ...
  • ... گفت: حساب کردم. در آن وقت بود که ذوالنون را درد خاسته بود - ...
  • ... همان وقت ذوالنون در گذشته بود. ...
  • ... چيزي قبول کردي تا در وجه اوامي که کرده بوديم بگزارديمي، به ...
  • ... چنين نکنيد، از حد در گذريد و طاغي شويد». ...
  • ... ها اندکي صبر است در چيزها. و غايت شکر عارف است که بداند که: ...
  • ... بنده را يقين دهد در سر وي، و جمله جوارح وي بدآن يقين آرام گيرد» ...
  • ... را اعتقاد بر آن در دل و اعتراف بدآن به زبان ووفا بدآن به فعل ». ...
  • ... بنده خايف بود تا در علم خداي - عزوجل - تقدير او بر چه رفته است؟ ...
  • ... دلي ناقص عقل را در نيافته است ». وگفت: «تجلي بر سه حال است: ...
  • ... آرد». گفت: «چون در گرسنگي و بيماري و بلا صبر کند، الا ماشاء ...
  • ... گفت: «رستگاري تو در چهار چيز است: کم خوردن و بي خوابي و تنهايي ...
  • ... ». او گفت: «شور در باقي کنيد و برويد و آن شاددل را به نزد من ...
  • ... : «اين خواجه که در اين خاک است گفته است که: تو سري داري. به حق ...
  • ... سهل! بگوي ». سهل در گور به آواز بلند بگفت که: «لااله الاالله ...
  • ... آن زن از حلم او در تعجب ماند و هر دو باز جاي نهاد. معروف گفت: ...
  • ... بر ايشان افتاد و در دست وپاي شيخ افتادند و توبه کردند. شيخ گفت: ...
  • ... و هم آنجا او را در خاک کردند. ...
  • ... ديگر رسيده بود و در بازار مي رفت. سقايي مي گفت: رحم الله من شرب ...
  • ... اهل تصؤف بود و در اصناف علم به کمال بود و درياي اندوه و درد بود ...
  • ... آرم، ترسم که نامم در جريده منافقان ثبت کنند». ...
  • ... که از بهر يوسف در جهان انداخته اي؟ چون تو رااز حضرت، محبت بر ...
  • ... کس است که عاشقان در گاه ما را ملامت کند». ...
  • ... مشفق! چنان که مرا در راحت افگندي و از ظلمات رهانيدي، خدا تو را ...
  • فرزند را در ربود. گفت: «تو را نيز اگر خواهي پايت گشاده کنم ». پس ...
  • ... رسيد و ضعيف شويد و در تقصير بمانيد، چنين که من مانده ام ». ...
  • ... بود». (و گفت): «در بعضي کتب منزل نوشته است که خداي - عزوجل - ...
  • ... (فتح گفت): وقتي در مسجد بود(م) با ياران. جواني درآمد با پيرهن ...
  • ... «اگر مرا اي فتح! در حضرت خداي - عزوجل - منزلتي بود، تو را مکافات ...
  • ... من آن آب ديده تو در روي خود ماليدم و روي من چنين شد». ...