167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • همچو آئينه هزارت چشم حيران روبرو
    همچو کاکل يک جهان جمع پريشان در قفا
  • رنگ خالت سرمه در چشم تماشا ميکشد
    گرد خطت ميدهد آئينه دل را جلا
  • بسته بر بال اسيرت نامه پرواز ناز
    خفته در خون شهيدت جوش گلزار بقا
  • لعل خاموشت گر از موج تبسم دم زند
    غنچه سازد در چمن پيراهن از خجلت قبا
  • عمرها شد در هوايت بال عجزي ميزند
    تا کجا پرواز گيرد (بيدل) از دست دعا
  • در ياد تو هوئي زد و بر ساغر دل ريخت
    درد نفس سوخته سر جوش فغانها
  • صيد دو جهان از عدل در پنجه اقبالست
    پرواز نمي خواهد شاهين ترازوها
  • در تبسم کم نشد زهر عتاب از نرگست
    کي بشور پسته ريزد تلخي از بادامها
  • آتشم از بيم افسردن همان در سنگ ماند
    رهزن آغاز من شد کلفت انجامها
  • صيد محرومي چو من در مرغزار دهر نيست
    ميرمد از وحشتم چون موج دريا دامها
  • اي زشوخيهاي حسنت محو پيچ و تاب ها
    حيرت اندر آئينه چون موج در گردابها
  • فکر صيد عشرت از قد دو تا جهلست جهل
    موج چون ماهي نيفتد در خم قلابها
  • گرد غفلت جوش زد چندانکه وا کرديم چشم
    همچو مخمل بود در بيداري ما خوابها
  • مدعا بر باد رفت از آمد و رفت نفس
    نغمه گم شد در غبار وحشت مضرابها
  • عاقبت در زلف خوبان جاي آرايش نماند
    تخته گرديد از هجوم دل دکان شانه ها
  • چشم آهو حلقه گرداب بحر حيرت است
    در تماشاي رم وحشي غزالان شما
  • بيش ازين نتوان بابروي تغافل ساختن
    شيشه دل خاک شد در طاق نسيان شما
  • عالمي در حسرت وضع عبارت مرده است
    معني ما کيست تا فهمد زديوان شما
  • نيست در بهار جهان فرصت شگفتگيت
    هم زمرغزار عدم چون سحر دميده بيا
  • در کنه تو آگاهي و غفلت همه معذور
    دريا زميان غافل و ساحل زکرانها
  • از شوق تمناي تو در سينه صحرا
    همچون دل بيتاب طپان ريگ روانها
  • در خرقه نياز گدايان درگهت
    نازد بشوخي پر طاوس پينه ها
  • اين ديده فريبيها از غير چه امکان است
    بوي تو جنون کار است در رنگ گلستانها
  • در انجمن توفيق پر بي اثر افتاديم
    تر رفت سرشک آخر از خشکي مژگانها
  • نامحرمي خويشت سدره آزاديست
    چشمي بگشا بشکن قفل در زندان ها