167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

کليله و دمنه

  • ... و چو سيم ذقن ، در غايت حسن و جمال و نهايت صلاح و عفاف ، اطرافي ...
  • ... ،که چون طمع او در من وفا نشد ، و ديانت من ميان او و غرض او حايل ...
  • ... آري ديدم. بازي که در دست داشت بر روي او جست و چشمهاش برکند. زن ...
  • ... و تقريب که ملک در حق تو فرموده ست و مي فرمايد مقرر است ، و آثار ...
  • ... بگفت ،و آن گواهي در مجمع وحوش بداد. ...
  • ... سرخويش گرفت. و صياد در پي ايشان ايستاد ، بر آن اميد که آخر ...
  • ... بندها مشاهدت کرد در دوستي و مخالصت و برادري و مصادقت او رغبت ...
  • ... بود و حسن عهد موش در استخلاص ايشان مشاهدت کرده ، و بدان دالت ...
  • ميهمان در خشم شد و گفت :سخني مي گويم و تو دست بر هم مي زني ! با ...
  • ... تحکمهاي بي وجه در ميان آمد ، و همان عادت بر سله جستن توقع ...
  • ... منسوب شود و اگر در اظهار حلم کوشد آن را ضعف شمرند ، و گر بوقار ...
  • ... بيارامد ، وگر سوز آن در کوه افتد چون چرخ بگردد ...
  • و در جمله مرا مقرر شد که مقدمه همه بلاها و پيش آهنگ همه آفتها ...
  • ... کرده شود آنست که در دفع آن سعي نمودن ممکن نباشد. و گفته اند ...
  • ... امروز بذاذر مائي و در آنچه مواسا ممکن گردد از همه وجوه ترا ...
  • ... هراس آهو بديد ، و در آب مي نگريست و نمي خورد ، گفت :اگر تشنه اي ...
  • ... زاغ بپرد ، و موش در سوراخ گريزد ، و تو نه پاي گريز داري و نه ...
  • ... مجاملت و تواضع در ميان آرد و ظاهر را هرچه آراسته تر بخلاف باطن ...
  • ... گه کرده باشد و در تيزآب خشت زده ، چه بر قوت خود تکيه کردن و ...
  • ... عرضه مي کند ، و در تقديم و تاخير آن به انصار و اعوان که امين و ...
  • ... نه چون نور ماه در محاق و زوال ، دست مريخ سلاح نصرتش صيقل کند ، ...
  • ... و خدمتگاران را در اين مهم محرم داشت دليل حزم و ثبات و برهان خرد ...
  • در جمله سخت بسيار از ايشان ماليده و کوفته گشتند ، و ديگر روز ...
  • ... بتقبيح و بدگفت در صورت خاينان فرا نمايند و هرگز جان بسلامت نبرد ...
  • ... ببينم و انصاف او در اين حکم مشاهدت کنم. ...
  • ... شنويد ثمرات آن در دين و دنيا قرت عين شما گردد ، و اگر بر وجه ...
  • ... عاقل بايد که نهمت در کسب حطام فاني نبندد ،و همت بر طلب خير باقي ...
  • ... که بقوت و مکابره در امثال آن نتوان رسيد ، چنانکه طايفه اي بمکر ...
  • ... خود نهاده بود و در کمين غدر نشسته هم نديدند. بترسيد که بومان ...
  • گفت: در کار او بهيچ انديشه حاجت نيست ، زودتر روي زمين را از خبث ...
  • ... گويي ؟ گفت: من در کشتن او اشارتي نتوانم کرد ، که دشمن مستضعف بي ...
  • ... آنجا رسيدند. زاهد در خانه رفت و گاو را ببست و تيمار علف بداشت و ...
  • در آن معني الحاح بر دست گرفت زن گفت: زنان را از روي سهو و زلت يا ...
  • و زاغ در خدمت او بحرمت هرچه تمامتر مي زيست و از رسوم طاعت و آداب ...
  • و روزي در محفل خاص و مجلس غاص گفت که: ملک زاغان بي موجبي مرا ...
  • ... هرگونه که باشي و در هر صورت که آيي. ...
  • ... جنس او بود بناز در برگرفت. ...
  • ... آفتاب رخسارش آتش در سايه چاه زد و سايه زلفش دود از خرمن ماه ...
  • ... ولايت ديده شد اگر در فواتح آن براي دفع خصم و قمع دشمن تواضعي ...
  • زاهد از سوز فرزند در عقب من مي دويد و لعنت مي کرد و مي گفت: از ...
  • ... و دلير باشد ، و در روي مصافي رود ده تن را ، يا غايت آن بيست را ...
  • ... قوت و حدت او اگر در درختي افتد آن قدر تواند سوخت که بر روي زمين ...
  • ... اند «اگر دو تن در طلب کاري و کفايت مهمي ايستند مظفر آن کس آيد ...
  • و در هر کاري که اعتماد برمضا و نفاذ تو کرده ام آثار و نتايج آن ...
  • ... ارزاني داشت ، که در آن غصه نه حلاوت طعام و شراب يافته مي شد و ...
  • ... و فخر و کبر نه در موضع ديدم ، و با اين همه عجز ظاهر و ضعف غالب ...
  • ... عزيز بايد داشت و در ضبط و حفظ آن جد و مبالغت بايد نمود. ...
  • ... کند مثل آن کس که در کسب چيزي جد نمايد و پس از ادراک نهمت غفلت ...
  • ... کرد ، تا دوستي او در ضماير قرار گرفت ، و دلهاي همه بر طاعت و ...
  • ... کني تا منزلت من در دوستي تو همگنان را مقرر شود ، و اقربا و ...
  • ... و موهبت محبت تو در چنين غربتي ارزاني داشت مرا از چنگال قراق که ...
  • ... :راست مي گويي. من در اين انديشه افتاده ام که روز اولست که تو اين ...
  • ... بموئونت محتاج گردي و در نيکو داشت من تنوق لازم شمري. دل فارغ ...
  • ... مشاهده افتادي، و من در آن هدايت و دلالت سرخ روي گشتمي. ...
  • ... که قدم بي بصيرت در راه نهاد تا دست بخون ناحق بيالود و بيچاره ...
  • ... حکما صيقلي کند ، و در همه ابواب بتثبيت و تاني و تدبر گرايد ، و ...
  • ... مزاج دارد و دل در بقاي آن نتوان بست و بسيار دوستي است که بکمال ...
  • ... مکر دهر و زهر چرخ در پريشان گردانيدن آن ايمن شود. و اما عاقبت ...
  • و هرکه در اين معاني وجه کار پيش چشم داشت و طريق مصلحت بوقت بديد ...
  • ... بسته ديد شاد گشت. در اين ميان از پس نگريست راسويي از جهت او ...
  • ... امروز شريک تؤم در بلا ، و خلاص خويش دران مي پندارم که بر خلاص ...
  • ... خواهي که کعبتين کژ در ميان آري هم بران اطلاع افتد و معايب آن بر ...
  • ... توان گفت او را در عواقب کارها نظري است ؟ و من تمامي بندهاي تو ...
  • ... درخت رفت ، و موش در سوراخ خزيد، و صياد پاي دام گسسته و نوميد و ...
  • ... «قداستکرمت فارتبط » در اين فرصت نفيس ذخيرتي بدست آوردي و براي ...
  • ... نه ايستم و هر چه در امکان آيد مبذول دارم. سوگندان ياد کرد و ...
  • ... خويش گردانند و در تقديم مهمات اين اشارت را امام سازند فواتح و ...
  • ... شايد نمود و آن را در ضمير جاي بايد داد يا نه؟ ...
  • ... حقيقت است ، اما در مذهب خرد قبول عذر ارباب حقد محظور است و طلب ...
  • ... برشمرده مي آيد در خاطر خود اثري نمي يابم ، و هميشه جانب عفو من ...
  • ... انتفاع نباشد و در وجه انفاق ننشيند، و نابکارتر زنان اوست که با ...
  • ... خواهيد اين سخن در گوش گذاريد و از براي طعمه خويش که حلاوت آن تا ...
  • ... که چون کاري بجبر در گردن کسي کرده شود او را ضبط آن ميسر نگردد و ...
  • ... پادشاه محتشمي و در خدمت تو وحوش و سباع بسيارند ، که هم قوت و ...
  • ... و مکرم نگردد که در معرض حسد و عداوت افتد. ...
  • ... ايستاد فطير خويش در بستند. ...
  • ... دارد ، لکن بايد که در مجال حلم و بسطت علم او همه چيز گنجان باشد ...
  • ... مزيت و رجحان من در اخلاص و مناصحت بر کافه حشم و خدم ظاهرتر گردد ...
  • ... آن عاجز مي آيد. در جمله خرد و بزرگ آن را که رسانند تاويل بايد ...
  • ... مادر و شفقت او در تلافي اين حادثه بديد شکرو عذر بسيار وي را ...
  • ... هر ساعت ريبتي نو در ميان آرند. ...
  • ... ساعي فتنه انگيز را در گوش جاي داد و بزرق و شعوذه نمام التفات ...
  • ... را مداهنت کنند و در تخريب ولايت و ناحيت کوشند و بعشوه جهاني را ...
  • ... چنين تهمتها را در حق مجال تواند بود ؛ اگر چيزي رسانند آن را ...
  • ... شنودم مثل ملوک در آنچه ميان ايشان و خدم تازه گردد از خلاف و ...
  • ... و شعوذه خود را در لباس نيکوکاري جلوه دهد چنانکه مردمان بر وي ...
  • ... بآسمان رسانيد. و در همسايگي او شگالي پير بود ، چون آواز او ...
  • ... ايشان را سوز مفارقت در قلق و جزع نياورد؟ اگر آن روز عاقبت آن ...
  • ... رفت. خراميدن او در چشم او خوش آمد و از تناسب حرکات و چستي اطراف ...
  • ... اوست که خويشتن در کاري اندازد که ملايم پيشه و موافق نسب او ...
  • ... گردند و ارباب حرفت در معرض اصحاب صناعت آيند و اصحاب صناعت کار ...
  • ... توانند بود و بشجاعت در عمرها وقتي کار افتد ، اما بحلم خرد و ...
  • ... را آن اثر نيست در مردم که هم نشين را. ...
  • ... نفرت دهد ؛ و اگر در آن هر دو قصوري باشد برفق، همه جهان را شاکر ...
  • ... اثر خوف و هراس در ناصيه او مشاهده کردند گفتند: سهمناک خوابي است ...
  • ... يک ديگر گفتند: در اين عهد نزديک دوازده هزار کس از ما بکشته است ...
  • ... شرايط بندگي آنست که در همه معاني مشارکت طلبيده شود، و ميان غم و ...
  • ... گردد عزيمت مردان در ملازمت سيرت ثبات و محافظت سنت صبر تقديم ...
  • و تو نيز در تفحص الحاح منماي که رنجور گردي اگر بشنوي. آن ملاعين ...
  • ... ندارند ، و اگر چه در علم خوضي پيوسته اند بدان دالت هرگز سزاوار ...