نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
تذکرة الاوليا عطار
... بيش از آن است که
در
حد حصر واحصاء آيد. ...
... عصر را ديده بود و
در
علوم طريقت يگانه، و احاديث بسي نوشته بود و ...
... بسيار رنج کشيد و
در
رد و قبول وغوغاي خلق بمانده بود و پيوسته ...
... ابتداء واقعه او
در
آن بود که امير دماوند، بود از بغداد او را ...
... و به يک يک خانه
در
رفت. تا همه بگرديد. ...
... آمد. و گفت: «هنوز
در
تو چيزي از جاه مانده است برو و يک سال ديگر ...
... که کودکي مي ديد
در
دهانش مي نهاد که : «بگو: الله ». پس آستين پر ...
... بعد از آن غيرت
در
او بجنبيد، تيغي بر کشيد که: «هر که نام الله ...
... برفت و خويشتن را
در
دجله انداخت، دجله موجي برآورد و او را بر ...
... از آن خويشتن را
در
پيش ايشان انداخت، همه از او برميدند. خويشتن ...
... ». چنان شد (که)
در
سلسله و بندش کشيدند و به بيمارستانش ببردند. ...
... «مي دوم تا آتش
در
کعبه زنم، تا خلق با خداي کعبه پردازند». ...
... «شبلي خواست تا
در
امانتي که حضرت الهيت به وديعت به او داده است ...
... کرديد. ما سپري
در
آن پيش نهاديم و پي گم کرديم ». ...
و گفت: «اگر
در
کار کان پاي پيچي دريافته باشند آن جرم شبلي بود». ...
... گفت: «ما اين سخن
در
سردابها مي گفتيم. تو آمدي و بر سر بازارها ...
و گفت: «هر که
در
دل انديشه دنيا و آخرت دارد حرام است او را مجلس ...
... دارالخلافه بردند و شبلي
در
غلبات وجد خويش چون مستي همي رفت. پس ...
... که از اين بارگاه
در
افتم ». ...
... ايشان حق است. اگر
در
راه هلاک شوند به مراد رسيدند واگر باز آيند ...
... خواهي شد؟». نعره ها
در
گرفت. ندا آمد که: «بر ما تشنيع مي زني؟». ...
... «اي درويش! حلقه
در
کافري مي زني؟ مي نشنوي که فرموده است، لا ...
... : «سر بر آستانه
در
من مي زن و ناله مي کن تا جانت برآيد، تا آنگاه ...
نقل است که وقتي
در
بغداد بود. گفت: «هزار درم مي بايد تا درويشان ...
... آورده ايم، آتش عشق
در
جان او ما زده ايم، به سلسله لطف به خانه ...
... که نابينايي بود
در
شهر، که از بس که نام شبلي شنيده بود عاشق او ...
... ميان ما و شما طايي
در
ميآيد». ...
نقل است که يک روز
در
بغداد (مي)رفت. فقاعي آواز داد: «لم يبق الا ...
... است که او بس نمک
در
چشم مي کرد، او را گفتند: «آخر تو را ديده به ...
... ». گفت: «حال او
در
سفر و حضر يک شود و شاهد و غايب يک رنگ گردد». ...
... بيرون کن و روي
در
ديوار کن تا وقتي که بميري. ...
... که چنان باشي که
در
آن روز که نبودي ». و گفت: «تصوف شرک است از ...
... نسيان ذاکر است
در
مشاهده مذکور». و گفت: «نشستن با خداي بي واسطه ...
... پرسيدند، گفت: «
در
دنيا قيامت ديدن ». و گفت: «استقامت آن بود که ...
... من غالب شد که نه
در
آن روزي دري از حکمت و عبرت بر دلم گشاده شد» ...
... «هر که يک ساعت
در
شب به غفلت بخسبد، هزار ساله راه آخرت واپس ...
... چندان بي قراري
در
وي پديد آمد که صفت نتوان کرد. ...
... را طلب مي کرد،
در
جمله عرصات شيخ راهيچ جاي نيافت. ديگر روز ...
نقل است که يک روز
در
خلوت بود. موذن گفت «قد قامت الصلوة ». گفت: ...
... زيارت ما پاي افزار
در
پا مي کنند، چه کرامت خواهيد زيادت از اين؟ ...
... بزرگان گفته اند : «
در
هر عهدي نوحه گري بوده است و نوحه گر آن ...
... ابتدا که او را
در
مرو مجلسي نهادند، به سبب آن بود که بوعلي شبوي ...
استاد
در
ميان آن مشغله ها از منبر فرود آمده بود. بعد از آن او را ...
نقل است که
در
ميان مردمان چون چيزي افتادي که دل مردمان بدآن ...
... مردي فقاعي بود بر
در
خانقاه استاده. به وقت سفر بيادي وچيزي از ...
... که تا آشيان ديو
در
او بود، مرغان شيطان بر او مي نشينند». ...
در
راه که مي رفت از خانه يي ناله پيرزني مي آمد که مي گفت: «بار ...
... بشناخت از وعد وعيد
در
خوف و رجا بماند: فلا يأمن مکر الله الا ...
... سياه کرده ما را
در
کارسپيد کرده خويش کن ». ...
... چه بود؟». گفت: «
در
کودکي به امردي نگرسته بودم، مرا نيکو آمده ...
... ذره، پس به کوه
در
گذاشت ». ...
... شيخ گفته بود: «من
در
طلب اين حديث کم از دزدي نتوانم بود». ...
... به خرقان رسيدم
در
بيست و چهارم روز جمله قرآن بياموختم ». و به ...
... «شيخ را ديدم که
در
پيش استاد ونماز بکرد و مرا دهشت افتاد. چون ...
... وبه بلخ مي بردند.
در
همه راه با خود انديشه همي کردم که: به همه ...
... بر گفتند و شيخ
در
همه عمر خويش همين نوبت به سماع نشسته بود. ...
در
اين هر دو چنان سماع اثر کرد که رگ شقيقه هر دو برخاست و سرخي ...
... بر درگاه، محاسن
در
آن جا ماليد. شيخ ابوالحسن از بهر احترام او ...
... : «خلعت خويش را
در
تو خواهم پوشيدن و تيغ برهنه بالاي سر تو به ...
... کنيزک راجامه غلامان
در
بر کرد وخود به سلاح داري اياز پيش و پس ...
... محمود همي خاويد و
در
گلوش مي گرفت. شيخ گفت: «مگر حلقت مي گيرد؟» ...
... ». محمود گفت: «
در
چيزي کن البته ». گفت: «نکنم ». گفت: «پس مرا ...
پس
در
وقت رفتن شيخ او را برپا خاست. محمود گفت: «اول که آمدم ...
... سلطان برفت وبه غزا
در
آن وقت، به سومنات شد. بيم آن افتاد که ...
... پسر بريده باشند و
در
آستانه نهاده؟». ...
... تصوف زنم ». همه دم
در
کشيدند، تا مرد آن آرد وآن گوسفند باز ...
... سر به سجده نهاد.
در
خواب ديد که آوازي آمد که: برادر تو را ...
... که انديشه دنيا
در
نيامد. ...
... «اين بوالحسن که
در
اين کلاته نشسته است سي سال است تا به دون حق ...
نقل است که روزي
در
حالت انبساط کلماتي مي گفت. به سرش ندا آمد که: ...
... چنين عاجز ببودم
در
خداوندي خداي، تعالي ». ...
و گفت: «
در
اندرون پوست من دريايي است که هرگاه که بادي برآيد از ...
... شما بيامده باشد و
در
ميان لب و دندان ايستاده که چهل سال است تا ...
... نهاده است. چون بهتر
در
شدم عرش از امر خدا سبکتر بود، از آن چون ...
... راه بر من بگشاد
در
روش اين راه چندان فرق بود که هر سال گفتيا از ...
... اول چندين بازار
در
درون اين پوست بنهاد بي آگاهي من، پس آخر مرا ...
... نگه داريد که من
در
وقتي ام که آن را صفت نتوان کرد». ...
... زندگانيي داد که
در
آن مرگ نبود». ...
... يابي، فرا درآمد و
در
سيصد و شصت و پنج رگ من چيزي نديد که از او ...
... السلام - از اين
در
درآيد مرا ازين سخن خاموش نبايد بود». ...
... ديگر آن است که:
در
حقيقت چون الست و بلي او گفت، پس آن وقت که ...
معني اين
در
قرآن است که مي فرمايد: قوله - تعالي - و مارميت ...
... «اگر بنده آفريده
در
پيش حق بايستد چنان که دو به يکي بود، هنوز آن ...
يعني:
در
دلش فکرت بنمايد - و گفت: «خداي - تعالي - مؤمني را هيبت ...
گفت: «
در
آن بازار صورتها بود نيکو، چون روندگان آنجا رسند آنجا ...
... وا کرد». و گفت: «
در
گوشه يي بنشينيد و روي به من فرا کنيد». ...
... خويش بر تو بگشايد
در
عالم کسي نباشد که تو را از وي ببايد شنيدن ...
... آفريده غرق شود.
در
اين قافله که ماييم مقدمه حق است. ...
... بنتواند مرد وليکن
در
آن گفت صادق باشد». ...
... بود که به دريا
در
شود به دريا کجا پديد آيد؟ اين سه تمام ». ...
و گفت: «همه خلق
در
آن اند که چيزي آنجا برند که سزاي آنجا بود، از ...
... مي گوي: الله، تا
در
فنا شوي ». ...
... آيد. هرچه بديشان
در
بود از ايشان فرو رفت از زکوة و روزه و قرآن ...
... از هستي خود چيزي
در
اين مردان پديد کرده است، که اگر کسي گويد: ...
... «درويش آن بود که
در
دلش انديشه نبود. مي گويد. و گفتارش نبود. مي ...
... کردند». و گفت: «
در
راه حق چندان خوش بود که هيچ کس نداند. چون ...
... که به هر دو جهان
در
نگنجد و آن اندوه آن است که خواهند تا او را ...
... «غريب آن بود که
در
هفت آسمان و زمين هيچ با وي يک تار مويي نبود و ...
... گفت: «اين غفلت
در
خلق (از) حق رحمت است که اگر چند ذره آگاه شوند ...
... حرمت بيش دارد ديدش
در
پير بيش دهد». ...
صفحه قبل
1
...
1660
1661
1662
1663
1664
...
1680
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن